حاج محمود کریمی – چه قدر بی خبر و بی هوا زدی نامرد / چه کرده بود مگر با شما؟ زدی نامرد
مداح: حاج محمود کریمی
عنوان: حضرت علی اصغر علیه السلام
سبک: شعر خوانی
روضه همراه با متن
متن روضه
حاج محمود کریمی
چه قدر بی خبر و بی هوا زدی نامرد / چه کرده بود مگر با شما؟ زدی نامرد
بند اول
چه قدر بی خبر و بی هوا زدی نامرد
چه کرده بود مگر با شما؟ زدی نامرد
همین که تیر رها شد علی به خود پیچید
صدای تیر در آمد چرا زدی نامرد؟
نوشته اند که حتی سپاه جا خوردند
صدا زدند چرا بچه را زدی نامرد؟؟؟….
پدر خمید و پسر رفت و مادرش افتاد
سه شعبه را تو مگر چند جا زدی نامرد؟
حسین دور خودش بین دشت می چرخید
چگونه خنده بر این ماجرا زدی نامرد
بگو که این سر کوچک چقدر می ارزد
که پشت خیمه روی نیزه ها زدی نامرد
رباب را چِقَدَر با همان کمان از عمد
میان کوفه و کرب و بلا زدی نامرد
بند دوم
همزمان برخورد کرد
تیر هم با حنجر و هم با کمان برخورد کرد
مبداش شد مقصدش
از کمان برخاست و با قد کمان برخورد کرد
کربلا خود کوچه شد
تیر هم مانند سیلی ناگهان برخورد کرد
وقت تشییع علی
دست بابا با سه تکه استخوان برخورد کرد
روضه سوی شام رفت
تازیانه بر دهای کودکان برخورد کرد
شیشه ی صبر رباب
خرد شد تا که به دندان خیزران برخورد کرد
مشاهده سایر مداحی های حاج محمود کریمی
سبز قامت شما را به خواندن یک مطلب کوتاه دعوت می کند:
وقایع روز هفتم مـحــرم
در روز هفتم محرم عبیدالله بن زیاد ضمن نامهای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین علیهالسلام و یاران و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد.
عمر بن سعد نیز بدون فاصله عمرو بن حجاج را با پانصد سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین علیهالسلام و یارانش به آب شدند.
در این روز مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی که از قبیله بجیله بود فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید بخدا سوگند که قطرهای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!
امام علیهالسلام فرمودند:
خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده.
حمید بن مسلم خبرنگار کربلا میگوید:
به خدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست دیدم که عبدالله بن حصین آنقدر آب میآشامید تا شکمش بالا میآمد و آن را بالا میآورد و باز فریاد میزد: العطش!
باز آب میخورد ولی سیراب نمیشد!
چنین بود تا به هلاکت رسید
منابع:
الانساب الاشراف، جلد۳،صفحه۱۸۰
ارشاد شیخ مفید، جلد۲،صفحه۸۶