حاج محمود کریمی – کرب و بلا صفین مولام حسین / من حسنی هستم آقام حسین
مداح: حاج محمود کریمی
عنوان: امام حسین علیه السلام
سبک: جفت
مداحی همراه با متن
متن مداحی
حاج محمود کریمی
کرب و بلا صفین مولام حسین / من حسنی هستم آقام حسین
بند اول
کرب و بلا صفین مولام حسین
من حسنی هستم آقام حسین
بعدِ پدر بوده بابام حسین
آقام حسین، مولام حسین…
میدون میدون جمل / تیغم مصداق عجل
نایَم نایِ مجتبی / مرگم احلی من عسل
دارم نشونی روی تیغ و کفن
با بال خونی شده پرواز من
إن تنکرونی فَأَنَا ابنُ الحسن
بند دوم
من پسر سبط پیغمبرم
بغض علی دارید من حیدرم
بعد علی اکبر من اکبرم
من حیدرم، پیغمبرم…
جدم صاحب کتاب / دامادش ابوترات
بابا و عموی کن / هر دو سیّد شباب
بیایید بجنگید مثل مرد تن به تن
یلی بیارید که حریفم بشن
إن تنکرونی فأنا ابنُ الحسن
بند سوم
از عطش عشقت بی تاب شدم | وای عمو
از کرم بابام سیراب شدم | وای عمو
من به فدای تو ارباب شدم |
بی تاب شدم، سیراب شدم | وای عمو
فرقم از ثقل حدید / تا ابرو به خون تپید
این زخما کمه برام / ای لشگر هَل مِن مَزید
همه پسرها مثله بابا میشن
بیایید بتازید به روی این بدن
إن تنکرونی فأنا ابنُ الحسن
مشاهده سایر مداحی های حاج محمود کریمی
سبز قامت شما را به خواندن یک مطلب کوتاه دعوت می کند:
وقایع روز ششم مـحــرم
در این روز عبیدالله بن زیاد نامهای برای عمر بن سعد فرستاد که من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز کردهام توجه داشته باش که هر روز و هر شب گزارش کار تو را برای من میفرستند.
در این روز حبیب بن مظاهر اسدی به امام حسین علیهالسلام عرض کرد: یابن رسول الله در این نزدیکی طائفهای از بنیاسد سکونت دارند که اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم
امام علیهالسلام اجازه دادند و حبیب شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت:
بهترین ارمغان را برایتان آوردهام شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت میکنم.
او یارانی دارد که هر یک بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود.
عمر بن سعد او را با لشکری انبوه محاصره کرده است چون شما قوم و عشیره من هستید شما را به این راه خیر دعوت مینمایم.
در این هنگام مردی از بنیاسد که او را عبدالله بن بشیر مینامیدند برخاست و گفت:
من اولین کسی هستم که این دعوت را اجابت میکنم.
سپس مردان قبیله که تعدادشان به ۹۰ نفر میرسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیهالسلام حرکت کردند.
در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه کرد و او مردی بنام ازْرَق را با ۴۰۰ سوار به سویشان فرستاد.
آنان در میان راه با یکدیگر درگیر شدند در حالیکه فاصله چندانی با امام حسین علیهالسلام نداشتند.
هنگامی که یاران بنی اسد دانستند تاب مقاومت ندارند در تاریکی شب پراکنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود کوچ کردند که مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد.
حبیب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جریان را بازگو کرد.
امام علیهالسلام فرمودند:
《لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلاّ بِاللهِ》
منابع:
بحارالانوار، جلد۴۴، صفحه۳۸۶
در کربلا چه گذشت
تألیف شیخ عباس قمی