سبز قامتچهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

میثم مطیعی - ای داغ تو آغاز محرم - سبز قامت

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

حاج میثم مطیعی – ای داغ تو آغاز محرم

حاج میثم مطیعی - ای داغ تو آغاز محرم

مداح: حاج میثم مطیعی

عنوان: حضرت زهرا علیها السلام

سبک: شعر خوانی

روضه همراه با متن

 

متن روضه

حاج میثم مطیعی

ای داغ تو آغاز محرم

 

بند اول

 

ای داغ تو آغاز محرم

ای فاطمه ای نگین خاتم

پهلوی تو چون دلم شکسته

ای راز مگوی هر دو عالم

دست نانجیبی بسته دست حیدر

مانده بین آتش دل شکسته کوثر

آتشکده سقیفه آخر،

بر خانه مرتضی شرر زد

با قامت خم در این جوای ،

زهرای علی دم از سفر زد

(بعد از تو امان از دل حیدر)

 

بند دوم

 

از آن همه غم چه می توان گفت

ای خواندن روضه تو دشوار

در مجلس ما اشاره کافی است

دیگر نشود حدیث مسمار

روضه ی تو پیداست از حیرت زینب

غیر غم نمانده هم صحبت زینب

اشک حسن و حسین و زینب،

بر خانه به جای مِهر زهراست

بی فاطمه در مدینه دیگر،
تنها خبر از غربت مولاست

(بعد از تو امان از دل زینب)

 

جریان تازیانه زدن خلیفه دوم به صدیقه اطهر (سلام الله علیها) از زبان خودش

 

منبع: (بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏۳۰، ص ۲۹۳)

 

….فَقُلْتُ: إِنْ لَمْ یَخْرُجْ جِئْتُ بِالْحَطَبِ الْجَزْلِ وَ أَضْرَمْتُهَا نَاراً عَلَى أَهْلِ هَذَا الْبَیْتِ وَ أُحْرِقُ مَنْ فِیهِ، أَوْ یُقَادَ عَلِیٌّ إِلَى الْبَیْعَهِ، وَ أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ

‏وَ قُلْتُ لِخَالِدِ بْنِ الْوَلِیدِ: أَنْتَ وَ رِجَالُنَا هَلُمُّوا فِی جَمْعِ الْحَطَبِ، فَقُلْتُ: إِنِّی مُضْرِمُهَا.

فَقَالَتْ: یَا عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّ رَسُولِهِ وَ عَدُوَّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، فَضَرَبَتْ فَاطِمَهُ یَدَیْهَا مِنَ الْبَابِ‏ تَمْنَعُنِی‏ مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَیَّ فَضَرَبْتُ کَفَّیْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِیراً وَ بُکَاءً.

(خلیفه دوم می گوید: به خانه علی رفتم تا از او بخواهم از خانه بیرون بیاید. فاطمه پشت در آمد…)

گفتم: اگر علی بیرون نیاید هیزم فراوانی می آورم و خانه را با هر که در آن است می سوزانم تا اینکه برای بیعت بیاید.

پس تازیانه قنفذ را گرفته بر او زدم و به خالد بن ولید گفتم:

تو و همرا هانت به سرعت بروید وهیزم جمع کنید و گفتم: آن هیزم ها را آتش خواهم زد.

فاطمه گفت:ای دشمن خدا و دشمن رسول خدا و دشمن امیر المؤمنین!پس دستش را بر در گذاشت تا مانع من از باز کردن در شود.

به طرف در رفتم، استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم…

 

مشاهده همه مداحی های حاج میثم مطیعی

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
دانلود باکس
مشاهده با QR کد
کد پخش آنلاین این آهنگ برای وبلاگ و سایت شما
نظرات و ارسال نظر