دوباره اسم غربتِ، دلم میگیره / اسم حرم میاد، دلم ماتم میگیره – کربلایی وحید شکری
موضوع: مداحی همراه با متن
عنوان: امام حسن علیه السلام – حضرت زهرا علیها السلام
سبک: شور
مداح: کربلایی وحید شکری
متن مداحی
دوباره اسم غربتِ، دلم میگیره / اسم حرم میاد، دلم ماتم میگیره
کربلایی وحید شکری
بند اول
دوباره اسم غربتِ، دلم میگیره
اسم حرم میاد، دلم ماتم میگیره
عکس خرابهٔ بقیعو تا میبینم
اشکم امونم نمیده گریهم میگیره
گریهم میگیره
آقام حسن یه دونه زائرم نداره
گریهم میگیره
یه گنبدِ طلا، حتی عَلَم نداره
گریهم میگیره
حتی آقام، شعر قدمقدم نداره
قدم قدم، با یه عَلَم
آخر میریم تو صحن زیبای حسن
بهزودی تو، صحن آقا
میریم یه مشایه با کلی سینهزن
آقام حسن…
جانم حسن، جانم حسن
ای جانِ جانانم حسن، جانم حسن
بند دوم
چه باب قبلهای داره، اربابم اما
حسن یه سایهبونیَم، نداره حتی
تو این شبایی که آقام، زائر نداره
روضه میگیره مادرش، حضرت زهرا
تصورش کن
تو باب قبلهٔ حسن، وایسی ایشالله
تصورش کن
آروم آروم اشک میریزی، میری پایین پا
تصورش کن
دست ادب به سینه میگی، سلام آقا
سلام آقا، که الان تو بقیع هستم
دخیلم رو، به باب القاسمت بستم
حسن جانم…
غلط گفتم، که چیزی توی کاسهم نیست
منو دست، حسین دادی حواسم نیست
حسن جانم…
حسن جانم، حسن جانم…
بند سوم
الهی دق کنم غرورشو شکستن
هنوز شبا تو خواب آقام، میزنه فریاد
پیش نگاش چیشد که تو یک شبه پیر شد
از بعد داغ کوچهها، به لکنت افتاد
تصورش کن
یه مادرو، چهلتا بیحیای نامرد
تصورش کن
هرکی یهجور پیش پسر مادرو میزد
تصورش کن
وقتی همه رفتن عقب، مغیره اومد
من ایستاده بودم، دیدم که مادرم را
دشمن گهی به خانه، گاهی به کوچه میزد
گر دیده بود قنفذ، همدست با مغیره
او با غلاف شمشیر، این تازیانه میزد
با چشم خویش دیدم، مظلومیِ پدر را
از نالهای که مادر، در آستانه میزد
مردم به خواب بودن، مادر ز هوش میرفت
بابا صورتش آب، زَ شک شبانه میزد
چشما تاره
انگاری این مغیره هی آزار داره