دیدار زیبا میشود با چشمهایت / غرق تماشا میشود با چشمهایت – کربلایی سید رضا نریمانی
موضوع: مدح همراه با متن
عنوان: امام علی علیه السلام – عید غدیر
مداح: کربلایی سید رضا نریمانی
متن مدح
دیدار زیبا میشود با چشمهایت / غرق تماشا میشود با چشمهایت
کربلایی سید رضا نریمانی
بند اول
دیدار زیبا میشود با چشمهایت
غرق تماشا میشود با چشمهایت
لب تشنهای که زیر پلکت مینشیند
سیرابِ دریا میشود با چشمهایت
مریم مقدس میشود در سایهی تو
عیسا مسیحا میشود با چشمهایت
هر دردمندی که مسیرش بر تو افتاد
حتماً مداوا میشود با چشمهایت
سلمان فرستادیم تا ایمان بیارد
سلمانُ مِنّا میشود با چشمهایت
مستم کُنَد آن خوشهی چشمی که داری
ای من فدای گوشهی چشمی که داری
بند دوم
از دست تو باید دوایم را بگیرم
بنویس از تو نسخههایم را بگیرم
از جانِ بیمارم بلا را دور بنویس
من آمدم از تو شفایم را بگیرم
گلدسته میسازم برایت شمعها را
وقتی که وام شعرهایم را بگیرم
ایکاش زهرا هم شبیه تو حرم داشت
تا اذنِ پیش تو بیایم را بگیرم
از پنجره فولاد اذنت را گرفتم
میخواهم از تو کربلایم را بگیرم
بسیار داری مثل من، دورت بگردم
خود را مثال پنج تن دورت بگردم
بند سوم
حیدر شدی تا پشت در هِی در بکوبند
جای ملائک نیست بال و پر بکوبند
زهرا دلش میخواست نام یا علی را
روی عقیقِ سرخِ پیغمبر بکوبند
سنگ علی را فاطمه بر سینه کوبید
باید که بر دُرِّ نجف حیدر بکوبند
معراج تازه ابتدایت بود باید
نام تورا از این مقرّبتر بکوبند
اسم تو اسم اعظم پروردگار است
این مُهر را باید به هر منبر بکوبند
ما کوه را پیش تو جز کاهی ندیدیم
از دست تو غیر از یداللهی ندیدیم
بند چهارم
تیغت برهنه میشود، ابروت در هم
اینگونه عالم را تو خواهی ریخت بر هم
آغاز جنگ تو همان پایان جنگ است
وقتی نمیماند به لشکر یک نفر هم
مأمور قبض روح پشت قبضهی توست
حالا که در دست تو باشد در کمر هم
در معرکه هر اتفاقی خواهد افتاد
از رقص شمشیر تو روی خاک برهم
ای لافتیٰ الّا خودت، لاسیف تیغت
کَیفَ بشر هم هستی و خیرٌ بشر هم
قسمت شود پای تورا باید ببوسم
دست پسرهای تورا باید ببوسم
بند پنجم
دارد هنوز از کعبه بوی تو می ید
حجش قبول است آن که سوی تو می.آید
تو آبها را مِهر کوثر کرده.ای پس
جوشانده ی زمزم ز جوی تو میآید
خورشید در خورشید شد نورٌ علیٰ نور
وقتی که زهرا روبهروی تو می آید
معراج هم حتی نبی با تو” سخن گفت
صوت خداوند از گلوی تو میآید
شب میشود یک سمت عالم آن زمان که
بر روی پیشانیت موی تو میآید
بنتِ اسد اللهُاکبر داشت حق داشت
دیوار کعبه گر ترک برداشت حق داشت
بند ششم
ممنون از ایل و تباری که تو داری
از لطف بیش از انتظاری که تو داری
ما دست و پا گیریم اگر تو دستگیری
ما معتبر از اعتباری که تو داری
خشم تورا مرحب به لکنت گفت وقتی
ابرو گره زد ذوالفقاری که تو داری
حیثیّت هر منکری زیر سؤال است
روی حسابِ بیمزاری که تو داری
هرکس تو را دارد چرا باید بترسد
مثل تو تنها از خدا باید بترسد
بند هفتم
ذکر یا حیدر به جانم نور ایمان ریخته
یاعلی گفتم که دیدم قلب قرآن ریخته
میبَرَد از ناودان کعبه هم دل بیشتر
آب بارانِ نجف که زیر ایوان ریخته
کشتههای عشق تو حَیاند ، حَیٌّ لا یَموت
از هر انگشتت هزار و یک مسلمان ریخته
مزهی چای نجف بیخود نمیچسبد به دل
فاطمه با دست خود باده به فنجان ریخته
در قیام و در قعود و در سلام هر شبش
از لب زهرا فقط ذکر علیجان ریخته
نخلها و چاهها ارزانیِ اهل عراق
اشکهایش را خدا در آب ایران ریخته
از نجف تا کربلا، از کربلا تا کاظمن
نقشهی راه مرا شاه خراسان ریخته