رمقی نیست هر چه قوت داشت / بر سر پیکر جوانش رفت – حاج محمود کریمی
موضوع: روضه همراه با متن
عنوان: امام حسین علیه السلام – روز عاشورای محرم ۱۴۰۰
سبک: شعر خوانی
مداح: حاج محمود کریمی
متن روضه
رمقی نیست هر چه قوت داشت / بر سر پیکر جوانش رفت
حاج محمود کریمی
بند اول
رمقی نیست هر چه قوت داشت
بر سر پیکر جوانش رفت
نیمه جان بود و سخت عطشان بود
سر سقا تمام جانش رفت
روی مرکب، کلاهخُودش را
سنگها، از روی سرش انداخت
سپرش را عدو همان جا که
ارباً اربا شد اکبرش، انداخت
کسی از رو به رو نمیآید
همه از پشت سر به او زدهاند
سرو قدش شبیه بید شده
آنقدر که تبر به او زدهاند
بعد هل من معین او جمعی
با صدای بلند میخندند
گوشهای عدهای کمان در دست
روی اهداف شرط می بندند
دست یاری نمیکند بکشد
نیزهای را که در کمر دارد
دست او را گرفته نامردی
که به انگشترش نظر دارد
باد تند خزان چه سوزی داشت
چند برگی ز لالهای گم شد
در هیاهوی زیور اطفال
گوشواره سهسالهای گم شد
وای، از هقهق النگوها
آسمان هم به گریه افتاده
در شلوغی عصر عاشورا
حرمله فکر هدیه افتاده
حرف خلخال را دگر نزنید
درسرساز میشود به خدا
دختران تازه یادشان رفته
زخم دل باز میشود به خدا
سرِ عبّاس را به نیزه زدند
تا ببیند چه بر حرم رفته
تا ببیند نگاه یک لشکر
سمت بانوی محترم رفته
مرد خورجین به دست با سرعت
سمت دارالعماره میتازد
مرد خوشقول کوفه با جیبی
مملو از گوشواره میتازد
وای من، خیمهها به غارت رفت
گیسوئی روی نی پریشان شد
وسط چند خیمهی سوزان
خواهری دلشکسته حیران شد
وای من، چادری به غارت رفت
بانوئی معجرش در آتش سوخت
مرد بیمار این حرم تنها…
بسترش، پیکرش در آتش سوخت
بند دوم
یک نفر در میان گودال و
صد نفر میزدند زینب را
تیغها مانده بود در مقتل
با سپر میزدند زینب را…
هرچه او بیشتر نفر میزد
بیشتر میزدند زینب را
صحت وسلامت باشید خیلی عالی ثابت قدم باشید