سبز قامتچهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

میثم مطیعی - في كربلا دامياً غَدا وَجهُ الله - مداحی عربی شور محرم 1400

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

فی کربلا دامیاً غَدا وَجهُ الله – حاج میثم مطیعی

فی کربلا دامیاً غَدا وَجهُ الله - حاج میثم مطیعی

موضوع: مداحی همراه با متن

عنوان: امام حسین علیه السلام

سبک: شور

مداح: حاج میثم مطیعی

 

متن مداحی

فی کربلا دامیاً غَدا وَجهُ الله

حاج میثم مطیعی

 

بند اول

 

فی کربلا دامیاً غَدا وَجهُ الله

در کربلا، وجه الله خونین شد

فمَن حلَّ بِها ویلاه

چه بر سرش آمد، واویلا…

 على الرَّملِ هوى ماءً

او [امام حسین (ع)] آب حیاتی بود که بر زمین فرو افتاد

لکی تَحیى بهِ الأشیا

تا همه چیز با آن زنده شود

وللهِ عَلا رَأساً

و سری برای خدا بالا رفت

غدا کِلْمتَهُ العُلیا

که کلمه برتر خداوند شد

بأبی انتَ وأمّی ونفسی وأهلی ومالی

پدر و مادرم و خودم و خانواده‌ام و مالم به فدای شما

أَبِهِ تطوفُ المَلائِک، عَرشاً فوقَ الرِّمالِ

آیا فرشتگان به دور او طواف می‌کنند؟ که او عرشی است که بر خاک افتاده است

عطَشُ المولى، أیتمَ الخَلقَ

عطَش مولا، خلق را یتیم کرد

فغَدَوا بِهَواه، کلُّهُمْ غَرقى

و در عشق او، همه غرق شدند

 «ابا عبدالله»

بند دوم 

صوتُ السَّما ناعِیًا بإِنّا لله

صدای آسمان که إنا لله می‌گفت، بلند شد:

فمَن کانَ ذَبیحًا آه

چه کسی قربانی شد؟ آه…

کتابٌ  تَرِبٌ مُلقى

قرآنی خاک آلود بر زمین افتاده

وفی أَحرُفِهِ المَذبَح

و در حروفش قتلگاهی است

وخَیلٌ طحَنَت صَدرا

و اسب‌ها سینه‌ای را لگدکوب کردند

بهِ أصلُ ألَم نشرَح

که اصل «الم نشرح» است.

بأبی انتَ وأمی ونفسی وأهلی ومالی

پدر و مادرم و خودم و خانواده‌ام و مالم به فدای شما

لعَظِیمِ ما حلَّ کادَت، تَهوی کُلُّ الجِبالِ

برای بزرگی مصیبتی که نزدیک بود کوه‌ها را سرنگون کند

سورهٌ تُنعى، کانَتِ المَنحر

سوره‌ای که روضه‌اش را می‌خواند، سوره‌ی حنجر بود

هل هیَ یاسین، أم هیَ الکَوثر

آیا یاسین بود؟ یا کوثر؟

«ابا عبدالله»

بند سوم

أضحى حُسینٌ للبرایا خَیمه

حسین (ع) خیمه پناه همه خلق شد

وفاحَت بِشَذى الرَّحمه

و رحمت را در میان آنها پراکند

لئِن أبعدَنی یَوما

اگر روزی مرا از خود دور کند

ویَدری بِهَوى قلبی

در حالیکه از عشق قلبم با خبر است

غدَت کلُّ مَسافاتی

همه فاصله‌های [بین ما]

لهُ تُفصِحُ عَن حُبِی

از عشق من به او سخن می‌گویند

 بأبی انت وأمی ونفسی وأهلی ومالی

پدر و مادرم و خودم و خانواده‌ام و مالم به فدای شما

لِثَرى الهوى خُذنی مَولای، کی ألقى فیهِ حالی

مولایم! مرا به مزار عشق ببر تا خود را بر آن بیفکنم

عشقْ یعنی آه، مِن فؤادٍ ضاق

عشق یعنی آه، از دلی که تنگ شده

 تاهَ یا مولای، عبدُکَ المُشتاقُ

ای مولای من! بنده مشتاقت به تنگ آمده…

«ابا عبدالله»

به این پست امتیاز دهید.
Likes2Dislikes0
دانلود باکس
مشاهده با QR کد
کد پخش آنلاین این آهنگ برای وبلاگ و سایت شما
نظرات و ارسال نظر