سبز قامتشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

حیدر خمسه - روضه حضرت علی اکبر علیه السلام - متن و صوت روضه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

مناجات با امام زمان و روضه حضرت علی اکبر علیه السلام – حاج حیدر خمسه

مناجات با امام زمان و روضه حضرت علی اکبر علیه السلام - حاج حیدر خمسه

موضوع: روضه همراه با متن

عنوان: امام زمان علیه السلام – حضرت علی اکبر علیه السلام

مداح: حاج حیدر خمسه

 

متن مداحی

مناجات با امام زمان و روضه حضرت علی اکبر علیه السلام

حاج حیدر خمسه

 

بند اول

 

(اللهم صل علی صاحب الدعوهِ النبویه و الصوله الحیدریه و العصمه الفاطمیه و صلابه الحسنیه و شجاعه الحسینیه)

 

به کعبه روی نهادم، طواف روی تو کردم

کنار بیت خد، آرزوی، کوی تو کردم

آقا، در استلام حجر، یاد، جای دست تو بودم

اونایی که بیت الله رفتن میدونن، اون خط قرمز، میخای طواف رو شروع کنی، اگه رسیدی، دستتو رو سنگ میزنی (ان شالله روزیتون بشه) اگه نرسیدی از دور دستتو میاری بالا، ما حرمم میریم همینه، نمیرسیم به ضریح از دور، این یه معنی داره، یعنی منم ببین، یه وقتایی که دلت گرفت سمت حرمش وایسا، میبینه، یه وقتایی که دستت از حرم دوره، برو بالا خونت، یواشکی نه کسی ببینه ها رو به حرمش وایسا، دستتو بیار بالا سلام آقا، به خدا یه جواب خوشگلی میگیری روبه را میشی برمیگردی، بعد قیامت بهت میگم چخبره، یه صف این طرفه تش معلومه اونا با چشم رفتن زیارت، یه صف اونوره ته نداره اینا کین، اینا هر وقت دلشون گرفت، سلام دادن، براشون زیارت نوشتن، اینقدر پدر مادرامون اینجوری حرم رفتن، اینقدر پیرمرد پیرزنها اینجوری حرم رفتن، جان حسین..

آقا، در استلام حجر، یاد جای دست تو بودم

ز پرده ی حرم، احساس عطر و بوی تو کردم

آقا، بیا و، پرده ی غیبت، ز روی خود بفکن

اینقدر دلم میخواست یه شب میومدی روضه ما یه سر میزدی، بمیرم بیابون نشین شدی، کجا خیمه میزنی ما بیایم

بیا و پرده غیبت، ز ماه رخ، بفکن

که عمر خود، همه را، صرف جستجوی تو کردم

اباصالح، دلم برات پر میزنه

اباصالح ، گدات داره در میزنه

اباصالح، نزاری پر پر بزنه

ما گرفتار ، آفریده شدیم

عاشق یار، آفریده شدیم

خاک ما را ، زِ باده گل کردن

مستِ، دیدار، آفریده شدیم

به امیدی که ذبح مان بکنند

نذر دلدار آفریده شدیم

نسل در نسل ، عاشق هستیم و آبرودار، آفریده شدیم

چون که آخر تو، میخری ما را

سر بازار، آفریده شدیم

لذتی دارد این اسیر شدن

پای این خانواده، پیر شدن

فردا اگر ازمون ملک الموت پرسید، کجا عمرتو سپری کردی، میگی حسین، یاد این افتادم و قتی مالک از دنیا رفت، وقتی تو قبر بود، امیرالمومنین بالا سرش، میگن اومدن نکیر و منکر ازش سوال میکردن، مَن اِمامُک؟

میگفت بالا

میشه کار مارو راحت کنی؟ ما غیر از اسم تو چیزی یاد نگرفتیم، سر و ته زندگیمون، یه دونه رو و با معرفت پاش وایسادیم حسینه، ساعت دوازده و نیم شبه چی میخای؟ مگه کار و زندگی ندارید صبح؟

چیه دلت گرفته؟، خیلیا رو میدونم صبح که میخاد از خواب پاشه، میگه دیگه نمیرم، خسته شدم، اما غروب دل تو دلش نیست، بیچارم کردی، وی لون سی لونمون کردی، خدا کنه همه آوارگی یا برا تو باشه، خدا کنه این

آوارگی و سرگردونی بره بره بره تا بین الحرمین

اینقدر اون سرگردونی را دوست دارم، نمیدونی بریم حرم، بری اون حرم، به خودت میای دوساعته تو بین الحرمینی، پا برهنه، تا دم حرم عباس میری، بر میگردی میبینی پشتت به حسینه دوباره این طرف

آخ چه کیفی داره

آی روزگاریست، در تمناییم، مثل، قطره میان دریاییم،

پسر ارشد امام حسین، ما همه نوکر تو آقاییم

هر کجا بوی زلف تو آید، سر گرفته به دست می آییم،

میدونی میری کربلا، وقتی سلام میدی، چی میگی، السلام علی الحسین و علی … همون آقایی که پایین پای باباشه

من که آرزو به دل موندم کربلا روضه علی بخونم، لذا امشب دارم عُقده ها دلمو خالی میکنم، تو کربلا نمیشه، تو حرم از علی اکبر بخونی، باید یکی زیر بغلای حسین رو بگیره، بعدشم، بعدشم، آشیخ ماها نمیفهمیم اینو، اینو کی میفهمه؟بابا ها میفهمن

یه خار تو پا پسرش میره بابا میمیره، آ، کیف میکنه از دور بچشو نگاه میکنه، لذا وقتی اومد تو خیمه آقا مشغول بود، صدا زد أبَ، برگشت رنگ آقا رفت، اینا چیه پوشیدی، زره تنش کرده بود، بند دل آقا پاره شد، چی بگه، گفت میخای بری بابا؟ آره بابا، گفت میخای بری برو، اول یه سر به خیمه زنها بزن

پسر ارشد امام حسین، ما همه نوکر تو آقاییم

هر کجا بوی، زلف، تو می آید، سر گرفته، به دست میاییم

کاش (سیدا) کاش مادر بزرگتان هم بود، همه امشب به یاد زهراییم

آه، ریشه دارد کسی که نوکر توست، مادر ما کنیز مادر توست

مادر ما، کنیز مادر توست

خوش به حال دلی که ساغر شد

گریه ها کرد تا معطر شد

هر کسی دید اَبروان تو را

زائر صورت پیمبر شد

اینقدر این آقا خَلقا و خُلقا شبیه به رسول اللهِ

دوتا از این آقا بگم، دوتا شاخصه بارزه، یکی اینی که شبیه ترین خلق به پیغمبر، تا جایی که، پیمردها نوه هاشونو میاوردند در خونه این آقا، آقا میومد بیرون، میگفتن این آقا رو ببنید انگار خود پیغمبره

(این یک، دوم)، بعد امام حسن یه خونه بود تو مدینه درش باز بود، بعد امام حسن کریم مدینه علی اکبر شد

لذا امشب بیرا نگفتی اگه بش کریم گفتی…

یابن الحسن و الحسین،

امشب جوونا با یه امیدی اومدن، اگه زن امام حسینی میخای بگو، اگه خونه، زندگی، کار، بگو منم جوونم، تو از جوونیت خیر ندیدی، نذاشتن از جوونیت خیر ببینی، داغتو تو دل بابابت گذاشتن،

هر کسی دید ابروان تو را ، زائر صورت پیمبر شد

راه میرفتی و به دنبالت، دل سادات تنگ مادر شد

آه، دست پروده امام حسن، چه کسی نامید از این در شد

نمک سفره ی علی خوردی، طرز جنگیدنت چو حیدر شد

ما همیشه حرم که آمده ایم، قبل از ارباب رو به تو زده ایم

بسم الله الرحمن الرحیم

از پسرها، جگر درست شده، از جگرها، پسر درست شده

چقدر، باغبان، خمیده تا، پیش چشمش، ثمر درست شده

قد کشیدی و، زیر سایه ی تو، بهر عمه، سپر درست شده

آه، با تماشای دست و پا زدنت ، قتلگاه پدر، درست شده

بهر یک پیرمرد خورده زمین، چقدر دردسر، درست شده

(من هنوز روضه نخوندم، میخام بیارمت جلو)

زود عباس، با عبا آمده، کار دست قمر درست شده

عمه ات مضطر است، ز جا برخیز

حرف معجر شده، ز جا برخیز

روضه بخوانم…، وقت نیست از اینجا بگم که اومد بار دوم خدمت آقا، دفعه اول که میرفت زینب اومد عنان مرکب رو گرفت، گفت عمه، حلالت نمیکنم، اگه نقابتو برداری، اینا چشمشون شوره، نظر میخوری ها، وقتی رفت، برگشت، زره آویزان، کلاه خود افتاده، سر تا پا خونی، شمشیرو نمیتونست نگه داره، صدا زد بابا دیگه نمیتونم وایستم، (تاریخ، مقتلو، ببینید خیلی عجیبه)، آقا فرمود: حاتَ لِسانَک، باز کن دهنتو، زبانشو تو دهان علی قرار داد، دو تا معنی میشه اینجا برداشت کرد، یا سیرابش کرد، یا، اما دومیش یعنی بابا، من از تو تشنه ترم، برو جدم الان سیرابت میکنه، از اینجا روضه س، آی، حریف نداشت، لذا یه دایره درست کردن، اول گیرش انداختن، بعد دیدن نزدیکش نمیشه شد، با نوک سر نیزه، اول زخمیش کردن، خون که ازش رفت، حلقه رو تنگ کردن، حاجی سازگار میگفت، شمشیرارو به سمتش پرت میکردن، سر و صورت زخمی شد، از حال که رفت، از پشت سر عمودو که زدن، افتاد رو اسب، از اینجا زینب می دید، صدا زد حسین، مگه عقاب، آموزش دیده نیست، چرا، پس چرا اون طرفی میره، خون جلو چشماشو گرفت، عوضی اینی که برگرده، رفت طرف دشمن، زن های جراح تیغاشونو آوردن، اینقدر رو بدنش کشید، یه جا شمشیر ها بالا میرفت، یه جا پایین، اِرباً اِربآ، میدونی یعنی چی، یه بار برو قصابی، گوشتُ رو تخت مینداخت، ببین، میخات گوشت عمل بیاد…، هنوز روضه نگفتم، ای کاش جون داشتم، میمردم و روضه میگفتم، اما بازم میگم تو خودت میدونی چه کنی، تا صداشو شنید، سیدا، آسید مهدی، رفقا، اونایی که جوون دارید، فقط افتاد رو ذوالجناح، (مقتلو خوندم که میگم در محضر علما) از حولش از رو اسب افتاد، دید وقت نیست دوباره سوار شه، با زانو، هی میگفت اومدم، رسید دم بدن ، یکی گفت الان پهلوشو میبنده، یکی گفت، نه، نه، سر ترکیده، یکی گفت نه، سینه رو الان میبنده، اما هیچ کاری نکرد، آستینشو آورد جلو، و نَزَفَت دَم، خونا رو درآورد، اومد دم گوش علی، هفت بار، ولدی، ولدی، ولدی، یه بار دیگه به من بگو بابا، حسیــــــن، تمام شد ها،

ای علی جان چه شده، قامت تو تا خورده،

نازنینم چقدر، بر بدنت پا خورده (میمیری با این دوتا)

روی جسمت چقدر، تیر و سنان میبینم،

اینقدر زخم گران، بر دل بابا خورده

یکدقیقه سیدا گوششونو بگیرن، من یه بیت بخونم رفتم،

آه، همچو مادر پسرم، سینه شکسته شده ای،(میشنوید یا نه)

همچو مادر ، پسرم، سینه شکسته،

باز انگار لگد، پهلوی زهرا…

حسیـــــن،( صدا)، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن

به این پست امتیاز دهید.
Likes5Dislikes2
دانلود باکس
مشاهده با QR کد
کد پخش آنلاین این آهنگ برای وبلاگ و سایت شما
نظرات و ارسال نظر