سبز قامتجمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

حیدر خمسه - روضه امام حسن علیه السلام و حضرت قاسم علیه السلام - متن و صوت روضه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

مناجات و روضه امام حسن و حضرت قسم علیهما السلام – حاج حیدر خمسه

مناجات و روضه امام حسن و حضرت قسم علیهما السلام - حاج حیدر خمسه

موضوع: روضه همراه با متن

عنوان: امام حسن علیه السلام – حضرت قاسم علیه السلام

مداح: حاج حیدر خمسه

 

متن روضه

مناجات و روضه امام حسن و حضرت قسم علیهما السلام

حاج حیدر خمسه

 

بند اول

 

(…اللهم صل علی صاحب الدعوهِ النبویه و الصوله الحیدریه و العصمه الفاطمیه و صلابه الحسنیه و شجاعه الحسینیه)

فصل باریدن اشک آمده، باران شده ام، باز هم ماه عزا آمده، حیران شده ام، اولین نام، که آمد به لبم اسم تو بود، از تولد به خدا، مست حسن جان شده ام، آقا مادرم، دست مرا داد، به دستان کریم، مادرم دست مرا داد به دستان کریم، بی سبب نیست که محتاج کریمان شده ام، آقا من مسلمان شده ی دست امام حسنم، این جمعیت، ده برابرتونم بشید بگید، باز برا آقا حرم نمیشه، پس واینستا منو نگاه کن، نوکری که شب ششم محرم صداش دراد واویلا ، من پیش خودم گفتم صدای همه گرفتس، بچه ها صدای فاطمه گرفتس، بچه ها، صدای امام زمان گرفتس، پس کی میخوای خودتو خرج کنی، تموم شد ها، افتادی تو سرازیری، من رندی رو بلدم، اول کار با امام حسن اومدم جلو که بگیری، به امام حسن بگو آقا حرم نداری، نوکر که داری ، زوار نداری، سینه چاک های داداشت هستن، من هر وقت میرم کربلا اول به نیت امام حسن میرم زیارت، اول میگم السلام علیک یا ایها الغریب، مادرم برات بمیره حرم نداری، بخدا میسازیم، برات یه حرم، یه بابش رو میزنیم باب عبدالله، یه باب هم باب القاسم، این بزرگتره رو میزنیم باب الزهرا ، اون وقت ببینم شب جمعه زهرا کجا میره، تو برا مادرت پیر شدی، تو اونی که نباید می دیدی رو دیدی، خودم دیدم که مادر بر زمین افتاد، بابا را صدا میزد، من امشب دو سه تا روضه ، هم قاسم میخونم ، هم امام حسن ، هم در و دیوار، امشب روضه قاسم خیلی نزدیکه به روضه مادرش، دو نفر تو اهلبیت پا خوردن، تو آل الله دو نفر رو زمین افتادن ، میخونم براتون اما بشرطی که تو خودتو خرج کنی، من مسلمان شده ی دست امام حسنم، نه بزارید کمر آل سعود بشکنه، راه مدینه رو به ما میبندی، ما مدینه ای که توش نشه گریه کرد نمیریم، ما مدینه ای که نشه توش لطمه زد رو نمیریم، ما مدینه بخوایم، میریم امام رضا، ما مدینه بخوایم میریم سید الکریم، اما اونجایی که مادرمونو زدن ساکت وا نمی ایستیم، همه جمعیت میخوام اینو با هم بخونن بیرونیا بفهمن اینجا یه خبریه امشب، من مسلمان شده ی دست امام حسنم، یبار دیگه، من مسلمان شده ی دست امام حسنم ، از عنایات حسن بوده مسلمان شده ام، یه روز یکی اومد مدینه، از شامات، گفت برسم هرچی از دهانم دراد بهش میگم، اینقدر از آقا بد شنیده بود بچه ها، رسید مدینه، کوچه بنی هاشم کجاست؟، عَدل رسید کوچه بنی هاشم، جلو امام حسن، شروع کرد هر چی لیاقت خودشو خانوادشه به آقا گفت، اصحاب اومدن برن جلو، آقا نزاشت، دری وری یاش تموم شد ، آقا فرمود غریبی، از راه اومدی، چیزی خوردی؟، خسته ای، یه نگاه به آقا کرد، گفت تو کی هستی؟، گفت من همونیم که بهش… ، یهو دید افتاد رو پای آقا، غلط کردم ، امشب میخام بگم آقا اون به تو دشنام داد، بغلش کردی، اینا برا مادرت هزار بار خودشونو زدن، اینا اسم در و دیوار میاد جیغ میزنن، اینا طاقت شنیدن سیلی ندارن، اینا یه زن زمین میُفته، همون جا میزنن وای مادر، آقا خاب دیدم، حرم و گنبد و ایوان داری، در میان حرمت خادم و دربان شده ام، زود جمعش کنم برم سراغ آقا زادش، خواب دیدم ، که بهمراه همه سینه زنان به غذا حضرتیه ناب تو مهمان شده ام… ،

من امام حسنی ام (۳)

ای گدایان رو کنید، امشب که آقا قاسم است

تا سحر پیمانه ریز، کاسه ما قاسم است

یادمان باشد اگر، روزی، بقیع را ساختیم

ذکر کاشی های، باب المجتبی یا، قاسم است

از همان روزی که، رزق نوکران تقسیم شد

کربلای سینه زنهای حسن، با قاسم است

امروز و دیروز خیلی ها بهم گفتن، درگیر روضه های احساسی نشو، برا مردم از واقعه کربلا بگو، حرف بجاست، اینقدر برات میگم، اگه گفتن قاسم کیه سینتو سپر کنی

این کریمان با نگاه خود، گره وا میکنند

آن که عمری درد ما کرده مداوا، قاسم است

روی ابرویش، اگر، تحت الحنک بسته حسین

همین جا یه روضه دارم ، دوتا زن تو کربلا نفس بریدن، یکی ربابه، دیدن از این خیمه به اون خیمه، آرومش کردن، اما یه زنو نتونستن بشوننش، نجمه بود، دیدن چادر بسته، از این خیمه به اون خیمه چیه نجمه؟

کسی سپر داره، کسی زره اندازه بچم داره، علی اکبر رو تیکه تیکه کردن، علی اکبر که جوشن داشت آن شد

آه، زره اندازش گیر نیاوردن، ابی عبدالله، روضه ها وسیعه شنیدین پارسال گفتم، خط امام حسن رو که آورد جلو ابی عبدالله، تا خطو نگاه کرد نیزرو کوبید زمین سر گذاشت رو نیزه، گفت چی شده عمو؟ گفت، کاش بابابت بود، ببین بین کیا گیر کردم

آدم دلش میخاد یه وقتا یه بزرگتر داشته باشه، هی نامه رو میکشید رو صورتش، ببین، همه عالم میگه غریب مادر حسین

یه وقت دیدن داره میگه غریب مادرم حسن، لذا وقتی اجازه داد دیدن امامه شو وا کرد، از وسط دوتا کرد، دیدین روز عاشورا اینا که قمه میزنن، قدیم میزدن، این کفنی که میندازن رو ، اینا از قاسم برداشتن، لذا زره اندازش

نبود، بخدا روضه شو بخونم میمیری،

روی ابرویش اگر، تحت الحنک بسته حسین

در حرم، زیبا ترین، فرزند زهرا، قاسم است

یا تو جون نداری یا من، به جون مادرم دارم از جانم برات میزارم، منو روشن کن بزار روضه بخونم

نعره زد اِن تنکرونی، ریخت لشکر را به هم

وارث شیر جمل، شاگرد سقا، قاسم است،

وقتی راه افتاد رفت میدون، زینب همه زنارو گفت دور نجمه رو بگیرید، هی میزد به خانوم، ببین چقد شبیه حسن راه میره، خانم میگفت جانم قاسم، یه خورده دیگه رفت، خانم ببین چه خوب شمشیر میزنه، خانم میگفت لا حول ولا قوه الا بالله

یهو زد گفت خانم، چیه نجمه، گفت بر میگرده؟ خانم بغلش کرد گفت، نجمه میاد، گفت خانم نظر نزننش، گفت نگران نباش نجمه، از این جا به بعد، دیگه پای خودته من دوسه تا بیت بخونم

زیر سم، اسب ها، با هر نفس قد میکشید

یه وقت نگاه کرد دید گردو غبار شد، صدا زد خانم اون اسب قاسم نیست، چادرشو آورد جلوش، برگرد نجمه، گفت بزار ببینم، خانم بچم کجاست، یه وقت صداش رسید عقب، نجمه افتاد، صدا زد عمو، آه بچه ها، سیدا همین الان تکلیفمو باتون معلوم کنم، یا از همین گوشه برین بیرون، هم من دستو پام باز باشه هم بچه ها، یا فردا نگی حاجی چرا اینجوری از مادر ما خوندی، میخام روضه بگم

نعل های خاک خورده

دنده هایش را شکست

آه، یجوری سیدالشهدا رفت، برا علی اکبر اینجوری نرفت، رسید دید یکی رو سینش نشسته،تا داد زد، طرف پاشو (گل نریز) الان این روضشو میخونم،

خزونه یا بهاره، یک گل و صدتا (بده من گل) یک گل و صد تا گل چین، خزونه یا بهاره، باید بخونی با من

یک گل و صد تا گل چین

خزونه یا بهاره(بخدا میکشمت)

یک گل و صد تا گل چین، (صدا صدا)

خزونه یا بهاره،

اسباتونو نیارید، بچم زره نداره،

اگر عاشورا، اگر (هواس هست به روضه یا نه؟)، صبح روز یازدهم، ده تا اسب آوردن، یدونه بدنو زیر، سم، اما ، بدن جانی نداشت، اما تو شلوغیا، پسر امام حسن نفس میکشید، یه وقت ابی عبدالله دید، اسب ها، دارن فرار میکنن، همشون از روی بدن، هر یه سمی که میرفت، هی داد میزد عمو، (آه)، یه بیت، گفتم حضرت زهرا میخونم، یه بیت رو بخونم رفتم، شب قاسم تموم شد، نعلهای ، (خوب گوش بدید) نعلهای، خاک خورده، دنده هایش را شکست،

اسم دنده شکستن میاد، من یه روضه ای دارم، صدا زد مادر، چرا هی لباس عوض میکنی؟، تو صبح لباستو عوض، صدا زد زینب، نفس میکشم، خون میجوشه، آخه، آخه نامرد نامه نوشت معاویه، فهمیدم زهرا پشت دره…

به این پست امتیاز دهید.
Likes10Dislikes2
دانلود باکس
مشاهده با QR کد
کد پخش آنلاین این آهنگ برای وبلاگ و سایت شما
نظرات و ارسال نظر