سبز قامتچهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

منبر کوتاه 5 دقیقه ای - تعصب - همراه با داستان و حدیث

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تعصب

تعصب

موضوع: منبر کوتاه

عنوان: تعصب

متن کامل منبر

 

متن منبر

تعصب

 

«قالَ لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون:گفت: «من هرگز براى بشرى که او را از گل خشکیده ‌اى که از گل بدبویى گرفته شده است آفریده ‌اى، سجده نخواهم کرد!»»

 

(حجر-سوره ۱۵-آیه ۳۳)

 

خداوند در پی این تعصب او را از مقامش راند:

  • «قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجیم‌:فرمود: «از صف آنها(فرشتگان‌) بیرون رو، که رانده‌شده ‌اى (از درگاه ما!).»

 

(حجر-سوره ۱۵-آیه۳۴)

 

«وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصارى‌ عَلى‌ شَیْ‌ءٍ وَ قالَتِ النَّصارى‌ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلى‌ شَیْ‌ءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ کَذلِکَ قالَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ فیما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُون‌:

یهودیان گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتى (نزد خدا) ندارند»،

 و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتى ندارند (و بر باطل اند)»؛

در حالى که هر دو دسته، کتاب آسمانی را مى‌ خوانند (و باید از این گونه تعصب ها برکنار باشند)

افراد نادان دیگر، (همچون مشرکان) نیز، سخنى همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قیامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داورى مى‌ کند.»

 

(بقره-سوره ۲- آیه ۱۱۳)

 

حدیث:

 

وَ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: سِتَّهٌ یَدْخُلُونَ النَّارَ قَبْلَ الْحِسَابِ بِسِتَّهٍ قِیلَ یَا رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ مَنْ هُمْ قَالَ الْأُمَرَاءُ بِالْجَوْرِ وَ الْعَرَبُ بِالْعَصَبِیَّهِ وَ الدَّهَاقِینُ بِالْکِبْرِ وَ التُّجَّارُ بِالْخِیَانَهِ وَ أَهْلُ الرُّسْتَاقِ بِالْجَهَالَهِ وَ الْعُلَمَاءُ بِالْحَسَدِ .

 

و نیز فرمود:شش گروه به خاطر شش چیز-پیش از حساب-وارد آتش دوزخ مى‌شوند؛پرسیدند:یا رسول الله-درود خدا بر تو-آنها چه کسانى هستند؟فرمود:فرمانروایان به خاطر ستمگرى،عربها به دلیل تعصّب و دهقانان به خاطر خودخواهى،بازرگانان به خاطر خیانتکارى،و روستائیان به دلیل نادانى و دانشمندان و علماء به خاطر حسد.

 

(بحار- جلد ۶ ،ص ۱۵۶)

 

داستان:

قزمان  فرزند حارث، کسی بود که وقتی به پیامبر عرض کردند، او در لشکر مسلمانان احد با دشمنان می جنگد، فرمود: او از اهل جهنم است؛ اصحاب تعجب کردند. وقتی علت را پرسیدند، فرمود: او منافق (در نیت) و اهل دوزخ است.

قزمان عده ای از دشمنان، از جمله خالد بن الاعلم و ولید بن عاص را کشت، ولی عاقبت بر اثر زخمهای زیاد مجروح شد و او را به خانه بردند.

مردم گفتند: خوش به حال تو که در راه خدا جنگیدی! او گفت: من به خاطر قوم خود به تعصبی که در قبیله ی خود داشتم، جنگیدم نه به خاطر اسلام، پس تبر را برداشت و با نوک آن رگ دست خود را برید، یا نوک شمشیر را بر سینه اش گذاشت و فرو برد و به جهنم واصل شد.آن وقت بود که علت فرمایش پیامبر بر اصحابش روشن گردید.

خدمت پیامبر رسیدند و گفتند: گواهی می دهیم به راستی، شما پیامبر الهی می باشید.

پیامبر فرمود: بعید نیست شخص کردارش، مانند کردار اهل بهشت باشد، ولی خودش از اهل جهنم باشد (مانند قزمان)؛ و دیگری اعمالش، اعمال اهل جهنم باشد ولی خود از اهل بهشت شود که موقع مردن نصیبش می گردد.

 

(کتاب یکصد موضوع پانصد داستان جلد ۲،ص۱۶۰)

 

سایر منبر های ۵ دقیقه ای

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر