سبز قامتپنج شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

منبر کوتاه 5 دقیقه ای - نماز جمعه - همراه با داستان و حدیث

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

نماز جمعه

نماز جمعه

موضوع: منبر کوتاه

عنوان: نماز جمعه

متن کامل منبر

 

متن منبر

نماز جمعه

 

آیه

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاهِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ

 

ﺍﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ!ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍی ﻧﻤﺎﺯ_ﺭﻭﺯ_ﺟﻤﻌﻪ ﻧﺪﺍ ﺩﻫﻨﺪ،ﺑﻪ ﺳﻮی ﺫﻛﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺸﺘﺎﺑﻴﺪ،ﻭ ﺧﺮﻳﺪﻭﻓﺮﻭﺵ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻨﻴﺪ،ﻛﻪ ﺍﻳﻦ [ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻭ ﺗﺮک ﺧﺮﻳﺪﻭﻓﺮﻭﺵ ]ﺑﺮﺍی ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ[ ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺍﺷﺶ ]ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺁﮔﺎهی ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ.

 

سوره مبارکه جمعه آیه ۹

 

 

حدیث

 

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم

 

ثَلاثٌ لَو تَعْلَمُ اُمَّتی ما لَهُم فیها لَضَربواْ عَلَیْها بِالسَّهامِ: الأذانُ والغُدُوُّ إلی الجُمُعهِ والصَّفُّ الأوَّلُ.

 

سه چیز است اگر امت من ثواب و قدر آن را می دانستند برای دسترسی به آن از یکدیگر سبقت می‌گرفتند:

 

۱.اذان گفتن

۲.در نماز_جمعه پیش‌گام بودن

۳.در نماز جماعت در صف اوّل جا گرفتن

 

جامع احادیث ‌الشیعه جلد ۶ صفحه ۴۱۸

 

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم

 

ما مِن مُؤمنٍ مشی بِقَدمَیهِ اِلَی الجُمُعهِ اِلاّ خَفَّفَ اللهُ عَلَیه اَهوالَ یَومِ القِیامَه

 

هر مؤمنی که با قدم‌های خود به ‌سوی نماز_جمعه گام بردارد خداوند هول‌ و‌ هراس‌های روز قیامت را بر او آسان خواهد نمود.

 

بحارالانوارجلد ۸۹ صفحه۱۹۷

 

حضرت علی علیه‌السلام

 

لا تُسافِرْ فی یَومِ الجُمُعهِ حَتّی تَشهَدَ الصّلاهَ، الاّ فاصلاً فی سبیلِ‌اللهِ أوفی أمرٍ تُعذَرُ بِه.

 

در روز جمعه تا در نماز جمعه شرکت نکردی مسافرت نکن مگر سفرت برای جهاد در راه خدا باشدو یا از جهتی معذور بوده باشی.

 

جامع‌ احادیث‌ الشیعه جلد۶ صفحه ۴۲۴

 

 

داستان

 

خشک سالی و قحطی شهر مدینه را فرا گرفته بود،احتیاجات اولیه ی مردم چنان گران و نایاب شده بود که مردم، روزگار را به سختی می گذراندند،تنها هنگامی که قافله ای تجارتی به مدینه می آمد،مردم از ته دل خوشحال می شدند،صدای طبل شادی و هلهله ی مردم بر می خواست ،مردم سراسیمه به قافله نزدیک می شدند و احتیاجات خود را ارزان تر از همیشه می خریدند،ظهر جمعه بود.مردم مدینه در مسجد مدینه جمع شده بودند،پیامبر صلّی الله وعلیه و آله وسلّم مشغول خواندن خطبه های نماز جمعه بود،در این هنگام،ناگهان صدای هلهله از بیرون برخاست و صدای طبل شادی شنیده شد،لحظه ای نگذشته بود که خبر به نمازگزاران مسجد رسید که کاروانی بزرگ از شام به مدینه رسیده و با خود مواد غذایی آورده است،این خبر،صف های نماز جمعه را به هم ریخت،نمازگزاران مسجد که هفته های سختی را گذرانده بودند،بی اختیار به پا خاستند و به سرعت به سوی قافله حرکت کردند،پس از مدتی،مسجد از همهمه ای که ایجاد شده بود نجات یافت،سکوت سنگینی بر مسجد نشست پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به صف های نماز که بسیار خلوت شده بودچشم دوخت،فقط هشت نفر در مسجد مانده اند یا دوازده نفر،که از شرمندگی سر به زیر انداخته بودند،از جای خود تکان نخوردند،پیامبرصلّی الله علیه وآله وسلّم با آرامشی خاص فرمود:

سوگند به خدایی که جانم در دست اوست اگر شما چند نفر هم از مسجد می رفتیدو کسی در مسجد نمی ماند، از آسمان بر سر همه سنگ می بارید.

 

تفسیر نمونه جلد ۲۴صفحه ۱۲۵

 

سایر منبر های ۵ دقیقه ای

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر