سبز قامتپنج شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

منبر کوتاه 5 دقیقه ای -عفو و گذشت - همراه با داستان و حدیث

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

عفو و گذشت

حق همسایه

موضوع: منبر کوتاه

عنوان: عفو و گذشت

متن کامل منبر

 

متن منبر

عفو و گذشت

 

آیه

 

……وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ

 

……ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﻋﻔﻮ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺩﺭﮔﺬﺭﻧﺪ،ﺁﻳﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩ؟ [ ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ،ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻔﻮ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻴﺪ ] ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ.

 

سوره مبارکه نور آیه ۲۲

 

……وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ

 

……ﻭ ﺧﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﻣﻰ ﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ [ﺧﻄﺎﻫﺎی]ﻣﺮﺩم ﺩﺭ ﻣﻰﮔﺬﺭﻧﺪ،ﻭ ﺧﺪﺍ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ.

 

سوره مبارکه آل_عمران آیه ۱۳۴

 

….أَوْ تَعْفُوا عَن سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ عَفُوًّا قَدِیرًا

 

….ﻳﺎ ﺍﺯ ﺑﺪیِ [ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ] ﮔﺬﺷﺖ ﻛﻨﻴﺪ [ ﻛﺎﺭﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﺴﻨﺪ ﺧﺪﺍ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻳﺪ ] ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ [ ﺑﺎ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﺮ ﺍﻧﺘﻘﺎم ] ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﮔﺬﺷﺖ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ.

 

سوره مبارکه نساء آیه ١۴٩

 

حدیث

 

پیامبر اکرم صلی ‌الله علیه و آله وسلم

 

أَعَزُّ العِبادِ عَلیَ اللهِ اَلّذی اِذا قَدَرَ عَفی

 

عزیزترین بندگان در نزد خدا آن کسی است که وقتی به قدرت رسید عفو و گذشت داشته باشد.

 

جامع‌السعادات جلد۱صفحه ۳۰۳

 

پیامبر اکرم صلی ‌الله علیه و آله و سلم

 

من کثُرَ عَفوُهُ مُدَّ فی‌ عُمُرهِ

 

کسی که زیاد اهل گذشت باشد عمرش طولانی خواهد بود.

 

بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۳۵۹

 

امام علی علیه السلام

 

اذا اُسیءَ اِلَیکُم فَاعْفُوا واصفَحوا کما تُحِّبُّون أَن یُعفی عَنکُم

 

اگر کسی به شما بدی کرد شما چشم‌ پوشی کنید و گذشت داشته باشید همان‌طور که دوست دارید دیگران هم نسبت به شما گذشت داشته باشند.

 

 تحف‌العقول صفحه ۱۴۷

 

امام محمد باقر علیه‌السلام

 

اَلعافُونَ عَنِ‌النّاسِ یَدخُلونَ الجَنَّهَ بِغَیرِ حِساب.

 

کسانی که همواره خُلق و طبعشان عفو و گذشت از دیگران است (فردا) بدون حساب،وارد بهشت خواهند شد.

 

لئالی‌الأخبارجلد ۲ صفحه ۱۶۲

 

داستان

 

روزی مالک تربیت یافته امیرالمؤمنین‌ علیه السلام‌ در حالی‌که لباس‌های فاخر به تن کرده بود از میان بازار گذشت،یک نفر بازاری که مالک را نمی‌شناخت به او جسارت کرد امّا مالک متعرض او نشد و از آنجا گذشت سپس آن مرد بی‌ادب،مالک را شناخت و از کرده خود به ترس و وحشت افتاد و گفت:مادرم به عزایم بنشیند که من مالک را نشناختم،آن‌گاه به دنبال او رفت تا عذرخواهی کند،و وی را در مسجد یافت که نماز می‌گزارد، پس از نماز نزدیک مالک رفت و از او عذرخواهی نمود،مالک گفت:واللَّه! من به داخل مسجد نیامدم مگر آن که برایت طلب مغفرت کنم.

 

سفینه البحار جلد۱ صفحه ۳۱۴

 

سایر منبر های ۵ دقیقه ای

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes2
نظرات و ارسال نظر