سبز قامتدوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

سید رضا نریمانی - روضه حضرت علی اکبر علیه السلام در محرم 1400

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

کربلایی سید رضا نریمانی – روضه حضرت علی اکبر علیه السلام محرم ۱۴۰۰

کربلایی سید رضا نریمانی - روضه حضرت علی اکبر علیه السلام محرم 1400

مداح: کربلایی سید رضا نریمانی

عنوان: حضرت علی اکبر علیه السلام

سبک: شعر خوانی

روضه همراه با متن

 

متن روضه

کربلایی سید رضا نریمانی

روضه حضرت علی اکبر علیه السلام محرم ۱۴۰۰

 

بند اول

 

همچین که می‌خواست بره میدان اومد در خیمه‌ی زن‌ها شروع کرد خداحافظی بکنه قدری این خداحافظی طول کشید. ابی عبدالله صدا زد به زن‌ها:« علیم و رها کنید! علیِّ من غرق در خدا شده. رهاش کنید تا بره میدان به آرزوش برسه».

همچین که می‌خواست بره؛ ابی عبدالله بهش فرمودند:«علی جان! یه مقداری جلوی چشم‌های من قدم بزن! میخوام قد و بالات و ببینم اما نوشتن نگاه حسین نگاه ناامیدانه بود به علی. یه نگاهی به علی اکبرش کرد انگار دیگه آخرین نگاه حسین به جوونشه انگار دیگه تمومه. انگار دیگه علیش و نمیتونه ببینه…

 

بند دوم

 

روایت میگه دست به محاسنش گرفت؛ اومد تا وسط میدان صدا زد:« ابن سعد! خدا رَحِمت و قطع کنه، که داری این‌جوری بچه‌های من و ازم میگیری؛ رَحِم من و از علی‌اکبر قطع می‌کنی…

این محاسن و در دست گرفت صدا زد:« خدا شاهد باش خودت میدونی من دارم کی‌و می‌فرستم به میدان؛ کسی که شبیه‌ترین فرد خَلقاً و خُلقاً و منطقاً به رسول الله‌ه. این شخص و دارم می‌فرستم میدان. اما رفت میدان و رزم عجیبی کرد و یه لحظه دیدم دوباره برگشت؛ صدا زد:« بابا! این زره منو داره اذیتم می‌کنه…

 

بند سوم

 

میدونی چرا این حرف و زد؟! بعضی از بزرگان میگن هنوز حسین چشم از علی برنداشته، هنوز دل از علیش نکَنده…

– بابا تشنگی داره خیلی منو اذیت می‌کنه. فلذا میگن:« ابی عبدالله زبان مبارک و توو دهن پسرش گذاشت یعنی علی جان! ببین من از تو تشنه‌ترم»…

 

بند چهارم

 

صحنه‌ی روضه در این جمله مُجسم باشد

پشت هر قدّ رشیدی دو قد خم باشد

 

مادری‌تر ز همه راه برو کِیف کنم

دیدن قامت تو لذت عمرم باشد

 

در پِی‌ات آمدم از خیمه محاسن بر دست

بس که شأن تو در این رتبه معظم باشد

 

با زمین خوردن تو زندگیم ریخت بهم

حق بده تا به قیامت کمرم خم باشد

 

از کجا تا به کجا پیکر تو ریخته است

هرچه می‌چینم عزیزم بدنت کم باشد

 

بند پنجم

 

تا که زانوم زمین خورد همه خندیدند

با غمت شادی این قوم فراهم باشد

 

چه کنم پیکر تو از بغلم می‌ریزد

صد و ده تا پسر امروز به دستم باشد

 

تو چه گفتی که چو مادر دهنت را بستند

دنده‌ی خورد شده شاهد حرفم باش

 

کوچه‌ای باز شد و از دوطرف می‌خوردی

جای صد ضربه به روی بدنت هم باشد

 

پای ناموس، وسط آمده برخیز علی

عمه‌ات بی من و تو بی‌کس و مَحرم باشد

 

بند ششم

 

« پای ناموس، وسط آمده برخیز علی

عمه‌ات بی من و تو بی‌کس و مَحرم باشد»

علی جان نگاه کن عمه چه جوری داره از دم خیمه میدَوه! همه هم ایستادن دارن نگاش میکنند! زینبی که تا حالا کسی قد و بالاش و ندیده هی توو سرش میزنه؛ وا محمدا! وا حسینا…

 

بند هفتم

 

«خیز از جا آبرویم را بخر

عمه را از بین نامحرم ببر»

 

شیخ جعفر شوشتری میگه ابی عبدالله همچین که اومد نگاش به بدن علیش افتاد، همونجا یهو محاسنش سفید شد، پیر شد حسین…

توو مجلس عبیدالله هم اون ملعون وقتی سر ابی عبدالله رو گذاشتن جلوش؛ این نی و برداشت؛ اون چوب دستیش و برداشت هی به این لبها میزد! میگه این چوب و هی میزد زیر لب حسین، با لبها بازی میکرد هی میزد به محاسنش

– ها! حسین! پیر شدی»…

یهو یه زن از وسط جمعیت بلند شد

– نزن نامرد؛ داداشم اون لحظه‌ای که اومد بالا سر جوونش پیر شد…

 

بند هشتم

 

یکیم توو کوچه‌ها امام حسن و دید گفت:« ها! پیر شدی؛ ما هم‌سنیم، تو چرا اینقدر پیر شدی؟! محاسنت سفید شده؟!

 

آقا جوابش و داد:« ما بنی هاشم زود پیر میشیم، اگه پیش شماها هم مادرتون و زده بودن پیر می‌شدین….

 

مشاهده سایر مداحی های شب هشتم محرم از کربلایی سید رضا نریمانی 

به این پست امتیاز دهید.
Likes6Dislikes5
دانلود باکس
مشاهده با QR کد
کد پخش آنلاین این آهنگ برای وبلاگ و سایت شما
نظرات و ارسال نظر