سبز قامتیکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 182 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۸۲ – آیات ۴۱ تا ۴۵ سوره الأنفال

تفسیر قرآن کریم صفحه 181 - آیات 34 تا 40 سوره الأنفال

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۸۲

سوره: الأنفال

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

تفسیر آیه ۴۱ سوره الأنفال:

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۴۱﴾
و بدانید که هر چیزى را به غنیمت گرفتید یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و براى خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه‏ماندگان است اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایى [حق از باطل] روزى که آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل کردیم ایمان آورده‏ اید و خدا بر هر چیزى تواناست (۴۱)

نکته ها

مخاطب این آیه در هنگام نزول، کسانى هستند که همراه پیامبر در جنگ بدر شرکت کرده و با جانفشانى و از جان گذشتگى، پیروزى را بدست آورده اند. کسانى که اهل نماز، روزه، هجرت، جهاد و شهادت بوده و چشم امید پیامبر به آنان بود، امّا با این حال خداوند در این آیه مى فرماید: اى مجاهدان جبهه ى بدر، اگر به خدا و پیامبر و قرآن ایمان دارید، خمسَ غنائم را بدهید. یعنى شرط ایمان به خدا، علاوه بر نماز و روزه و جهاد، اداى واجب مالى یعنى خمس است.

واژه ى «غنیمت» و «غرامت»، هر یک شش بار در قرآن آمده است. همان گونه که غرامت شامل هرگونه ضرر مالى مى شود، نه فقط ضرر جنگى، غنیمت هم نه تنها درآمد جنگى، بلکه هرگونه منفعتى را دربرمى گیرد. کتب لغت مانند لسان العرب، تاج العروس و قاموس و مفسّران اهل سنّت از قبیل قرطبى، فخررازى و آلوسى نیز در عمومیّت لغت، شک ندارند. همچنین در مفردات راغب آمده است: به هر چیزى که انسان بدست مى آورد، غنیمت گفته شده است. در قرآن نیز غنیمت، براى غنائم غیر جنگى بکار رفته است: «فعنداللّه مغانم کثیره» [۱] حضرت على علیه السلام نیز مى فرماید: «مَن اخذها لَحق و غَنم» [۲] ، کسى که به آیین خداوند عمل کند، به مقصود رسیده و بهره مى برد.

طبق روایات و به عقیده ى شیعه، غنیمت در این آیه شامل هرگونه در آمدى اعمّ از کسب و کار و تجارت مى شود. و نزول آیه در جنگ بدر، دلیل این نیست که خمس تنها در غنائم جنگى باشد و اگر هم مراد از غنیمت در آیه تنها غنائم جنگى باشد، باید گفت: یک مورد از خمس در این آیه آمده و موارد دیگر در روایات مطرح شده است.

خمس، در روایات نیز از اهمیّت ویژه اى برخودار است، از جمله اینکه هر کس خمس مالش را نپردازد، مالش حلال نمى شود و نمى تواند در آن تصرّف کند و نماز با لباسى که خمس آن پرداخت نشده باشد، مشکل دارد. [۳]

این آیه با آیه ى اوّل که انفال را تنها از خدا و رسول مى داند، «قل الانفال للّه و للرسول» منافاتى ندارد، زیرا با توجّه به آیه ى خمس، آن بزرگواران (پیامبر یا امام و نماینده او) آنچه دریافت مى کنند، خمس و یک پنجم آن را براى مصارف ذکر شده در آیه نگه مى دارند و بقیه ى آن را (چهار پنجم)، به جنگجویان مى دهند.

فقها خمس را در هفت چیز واجب مى دانند: ۱- سود و منفعت کسب و درآمد سالیانه، ۲- گنج، ۳- معادن، ۴- گوهرهایى که از غوّاصى به دست مى آید، ۵ – مال حلال مخلوط به حرام، ۶- زمینى که کافر ذمّى از مسلمان بخرد، ۷- غنیمت جنگى. [۴]

بسیار روشن است که خداوند نیاز به خمس ندارد، بنابراین سهم خدا، براى حاکمیّت قانون خدا و ولایت رسول، تبلیغات و رساندن نداى اسلام به گوش جهانیان، نجات مستضعفان و جلوگیرى از مفسدان است.

برپایه ى روایات، سهم خدا در اختیار رسول و سهم رسول و پس از او، در اختیار امام است. [۵] و این سه سهم در زمان غیبت امام، در اختیار نوّاب خاص و یا نوّاب عام او یعنى مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید قرار داده مى شود. [۶]

«ذى القربى»، به دلیل روایات بسیار از شیعه [۷] و نیز برخى روایات اهل سنّت، همه ى بستگان پیامبر صلى الله علیه وآله نیستند، بلکه مراد، امامان اهل بیت علیهم السلام مى باشند که مقام امامت ورهبرى دارند و خمس، متعلّق به رهبر و حکومت اسلامى است، نه فامیل پیامبر.

علاوه بر روایات، قرار گرفتن ذى القربى، در ردیف «اللّه و للرسول» به خصوص با حرف «لام»، نشانه ى آن است که ذى القربى افراد خاصّى هستند که در خط خدا و رسولند.

از مصارف دیگر خمس در روایات، مساکین و در راه ماندگان از سادات بنى هاشم است، چون گرفتن زکات بر فقراى سادات حرام است، پس باید از طریق خمس، نیازهاى آنان تأمین شود. [۸]

در واقع اسلام براى برطرف کردن محرومیّت هاى جامعه، دو چیز را واجب کرده است: یکى زکات که مربوط به همه ى فقراى جامعه مى باشد و دیگرى خمس که بخشى از آن مخصوص فقراى سادات است و خمس و زکات به اندازه ى نیاز سال فقرا به آنان پرداخت مى شود، نه بیشتر.

امام رضا علیه السلام فرمودند: تصمیم گیرى در مقدار سهم براى هر یک از موارد ششگانه ى ذکر شده در آیه، با امام است. [۹]

۱) نساء، ۹۴

۲) نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰

۳) براى توضیح بیشتر به کتاب خمس مؤلّف مراجعه شود

۴) براى توضیح بیشتر به توضیح المسائل مراجعه کنید

۵) تفسیر صافى

۶) تفسیر نمونه

۷) تفسیر نورالثقلین و کافى، ج ۱، ص ۵۴۴

۸) تفسیر مجمع البیان، وسائل، ج ۶، کتاب الخمس

۹) تفسیر صافى

 

پیام ها

۱- پرداخت خمس واجب است، گرچه درآمد و غنائم کم باشد. «غنمتم من شى ء»

۲- حال که با نصرت الهى در «بدر» پیروز شدید، حقّ خدا و رسول و اهل بیت علیهم السلام و خمس غنائم را بپردازید. «غنمتم… فانّ للّه خُمُسه»

۳- اسلام، مالکیّت اشخاص حقوقى را پذیرفته است. «للرسول و لذى القربى»

۴- محرومیّت زدایى، از برنامه هاى اسلام است و باید از ثمره ى جهاد و غنائم به سود فقرا گام برداشت. «والمساکین و ابن السبیل»

۵ – براى گرامیداشت طبقه ى محروم، نام آنان در کنار نام خدا ورسول و اهل بیت قرار گرفته است. «للّه خمسه و للرسول و لذى القربى و الیتامى والمساکین…»

۶- ایمان، عامل عمل به وظیفه و ایثار است. «للّه خمسه … ان کنتم آمنتم»

۷- گذشت از مال، آن قدر دشوار است که گاهى رزمندگان هم در آن مى مانند. «غنمتم… ان کنتم…»

۸ – نشانه ى ایمان کامل، خمس دادن است. بدنبال بیان ایمان، عبادت، هجرت و جهاد مى فرماید: «لِلّه خمسه… ان کنتم آمنتم…» بنابراین خمس، واجب دائمى و مستمرّ است، نه موسمى و موقّت، چون شرط ایمان است.

۹- عبودیّت، رمز دریافت معارف الهى است وپیامبراکرم صلى الله علیه وآله، بنده ى خالص خدا بود. «و ما انزلنا على عبدنا»

۱۰- وجود پیامبر میان مسلمانان، عامل یارى خداوند و پیروزى آنان است. «ما انزلنا على عبدنا یوم الفرقان»

۱۱- روز جنگ، روز جدایى مدّعیان راستین از دروغگویان است. «یوم الفرقان یوم التقى الجمعان»

۱۲- امداد الهى در جنگ بدر، حقّانیّت اسلام را روشن کرد، «یوم الفرقان» و نمودى از قدرت خداوند بود. «واللّه على کلّ شى ء قدیر»

 

تفسیر آیه ۴۲ سوره الأنفال:

إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَهِ الدُّنْیَا وَهُمْ بِالْعُدْوَهِ الْقُصْوَى وَالرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَلَوْ تَوَاعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعَادِ وَلَکِنْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْرًا کَانَ مَفْعُولًا لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَیَحْیَى مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿۴۲﴾
آنگاه که شما بر دامنه نزدیکتر [کوه] بودید و آنان در دامنه دورتر [کوه ] و سواران [دشمن] پایین‏تر از شما [موضع گرفته] بودند و اگر با یکدیگر وعده گذارده بودید قطعا در وعده‏ گاه خود اختلاف میکردید ولى [چنین شد] تا خداوند کارى را که انجام‏شدنى بود به انجام رساند [و] تا کسى که [باید] هلاک شود با دلیلى روشن هلاک گردد و کسى که [باید] زنده شود با دلیلى واضح زنده بماند و خداست که در حقیقت‏ شنواى داناست (۴۲)

نکته ها

کلمه ى «عُدوَه» از «عَدو»، به معناى تجاوز کردن است، به حاشیه و اطراف اشیا که از حدّ وسط گذشته نیز گفته مى شود. در این آیه، مراد از «عُدوه»، جانب واطراف است. کلمه ى «دنیا» از «دُنُوّ»، به معناى پایین و نزدیک تر، و «قُصوى» و «اَقصى »، به معناى دورتر است.

در جنگ بدر، کفّار نه تنها از نظر سلاح و تعداد نفرات و آمادگى روحى و جسمى برترى داشتند، بلکه از نظر منطقه ى استقرار نیرو نیز برتر بودند و مى توانستند از کنار دریاى احمر، راهى براى فرار پیدا کنند، ولى خداوند مسلمانان را که تنها به قصد مصادره ى اموال کفّار آمده بودند، با آنان روبرو ساخت و چاره اى جز درگیرى نبود و تنها لطف خدا مسلمانان را به پیروزى رساند.

سیماى جنگ بدر

ترسیمى از جنگ بدر، در آیات ابتداى سوره تا کنون، امدادهاى الهى را بهتر نشان مى دهد:

۱- در جنگ بدر شما به فکر مصادره ى اموال بودید و آمادگى جنگى نداشتید. «تُوَدّون أن غیر ذات الشوکه تکون لکم» «آیه ۷»

۲- جنگ که پیش آمد، بعضى ناراحت بودید. «فریقاً من المؤمنین لکارهون» «آیه ۵»

۳- برخى از مرگ مى ترسیدید. «کانّما یساقون الى الموت» «آیه ۶»

۴- پریشان بودید و استغاثه مى کردید. «تستغیثون ربّکم» «آیه ۹»

۵ – براى تطهیر از ناپاکى ها و سفت شدن زمین ریگ زار، باران فرستادیم. «آیه ۱۱»

۶- اطاعت کامل از فرماندهى نداشتید. «قالوا سمعنا و هم لایسمعون» «آیه ۲۱»

۷- برخى از شما قبلاً خیانت کرده بودند. (مانند ابولبابه) «آیه ۲۷»

۸ – رهبرتان در معرض تهدیدها و توطئه ها بود. «یمکر بک» «آیه ۳۰»

۹- اگر کار به اختیار شما مى بود، با این همه مشکلات، به توافق نمى رسیدید. «لاختلفتم»

و نمونه هاى دیگر که همه نشان مى دهد پیش آمد جنگ بدر، یک طرح الهى براى نمایش قدرت مسلمانان و ضربه زدن به روحیّه ى کفّار و مشرکان بوده است.

به همین دلیل در آیه ى قبل، روز جنگ بدر، «روز فرقان» نامیده شد، زیرا آنقدر امدادهاى غیبى نازل شد که حقّ و حقیقت براى همه روشن شد و با این وصف، هرکس بى توجّهى کرد، از روى عناد و لجاجت بود. «لیهلک مَن هلک عن بیّنه»

 

پیام ها

۱- یادآورى حوادث گذشته و امدادهاى الهى و تحلیل و بررسى آنها لازم است. «اذ انتم…»

۲- آنجا که خداوند بخواهد، همه ى عوامل ضعف را بر طرف مى کند. «لیقضى اللّه امراً کان مفعولا»

۳- پیروزى مسلمانان در جنگ بدر، حجّتى روشن بر علیه شرک و دلیلى واضح بر حقّانیّت توحید و اسلام است. «لیقضى اللّه… لیهلک من هلک عن بیّنه ویحیى…»

۴- هدایت و ایمان آگاهانه ارزشمند است، همان گونه که هلاکت و گمراهى آگاهانه بسیار زشت است. «لیهلک… عن بیّنه ویحیى… عن بیّنه»

۵ – اسلام بر برهان و دلیل هاى روشن استوار است و چنین مکتبى مایه ى حیات است. «و یحیى من حىّ عن بیّنه»

۶- خداوند از پیش پیروزى مسلمانان را رقم زده بود، لذا صحنه ها و تصمیم ها دگرگون شد، «لیقضى اللّه امراً کان مفعولا» از همین جا مى توان او را شناخت که به همه چیز شنوا و آگاه است. «انّ اللّه لسمیع علیم»

 

تفسیر آیه ۴۳ سوره الأنفال:

إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلًا وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَلَکِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۴۳﴾
[اى پیامبر یاد کن] آنگاه را که خداوند آنان [=سپاه دشمن] را در خوابت به تو اندک نشان داد و اگر ایشان را به تو بسیار نشان مى‏ داد قطعا سست مى ‏شدید و حتما در کار [جهاد] منازعه میکردید ولى خدا شما را به سلامت داشت چرا که او به راز دلها داناست (۴۳)

نکته ها

این آیه در پى بیان الطاف و امدادهاى الهى نسبت به مسلمانان، از کم جلوه دادن کفّار در چشم آنان سخن مى گوید که در چند مرحله انجام گرفت: یکى آنکه پیامبر صلى الله علیه وآله آنان را در خواب، اندک دید و نقل خواب براى مسلمانان، روحیّه ى آنان را بالا برد. دیگر آنکه مسلمانان را در دید کفّار کم جلوه داد، تا آنان لشکر تازه نفس براى امداد، از مکّه درخواست نکنند (که در آیه ى بعد مطرح مى شود).

همچنین «عاتکه»، عمّه ى پیامبر سه روز قبل از جنگ بدر، در مکّه خواب دید که کسى فریاد مى زند: اى مردم مکّه! به سوى قتلگاه خود بشتابید! سپس منادى بالاى کوه ابوقبیس، قطعه سنگى را تکان مى دهد، سنگ متلاشى شده، هر قستمى به یکى از خانه ها مى افتد و از مکّه، خون جارى مى شود. این خواب دهان به دهان نقل مى شود و کفّار را به وحشت مى افکند. اینها طرح خدا براى پیروزى مسلمین در جنگ بدر است. [۱]

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمودند: خواب بر سه قسم است: یا بشارتى از سوى خداوند است، یا غم و اندوهى از طرف شیطان است ویا مشکلات روزمرّه ى انسان مى باشد که در خواب آن را مى بیند. [۲] خواب انبیا و اولیاى الهى از قبیل قسم اوّل است، لذا حجّیت دارد. در حدیثى دیگر آن حضرت فرمودند: رؤیاى افراد صالح، بشارتى از جانب خداوند است و جزیى از اجزاى نبوّت است. [۳]

البتّه خواب اولیاى الهى، گاهى نیازمند تعبیر است، مانند خواب حضرت یوسف علیه السلام در مورد سجده کردن خورشید و ماه و ستارگان بر او، و گاهى بیان حکم و واقعه است و نیازى به تعبیر ندارد، مانند خواب حضرت ابراهیم علیه السلام در مورد ذبح فرزندش اسماعیل و یا رؤیاى پیامبر در این آیه.

گرچه خواب انبیا، پرتوى از وحى است ودر قرآن، بارها از رؤیاهاى صادقه ى حضرت ابراهیم علیه السلام و پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله سخن به میان آمده است، امّا اینکه پیامبر صلى الله علیه وآله، جمعیّت زیاد را در خواب اندک مى بیند، نشان دهنده ى دیدن باطن کفّار است که چیزى به جز ضعف و ناتوانى نیست. چنانکه در جاى دیگر مى فرماید: «تحسبهم جمیعاً و قلوبهم شتّى» [۴] گمان مى کنى که آنها با هم متّحدند، امّا دل آنها از یکدیگر فاصله دارد و متفرّقند.

۱) تفسیر نمونه

۲) بحار، ج ۱۴، ص ۴۴۱

۳) بحار، ج ۶۱، ص ۱۷۷

۴) حشر، ۱۴

 

پیام ها

۱- خواب، یکى از راه هاى ارتباط، استمداد و روحیه گرفتن و امداد الهى است. «اذ یریکهم اللّه فى منامک»

۲- دنیاى شگفت انگیز خواب و رؤیا، زبان و رمز خاصّى دارد. در فرهنگ تعبیر و تأویل خواب، ضعف و شکست دشمن، به صورت کمى نفرات جلوه مى کند، هر چند تعدادشان زیاد باشد. «فى منامک قلیلاً»

۳- پخش اطلاعات و آمار و بیان نقاط قوّت دشمن و آنچه سبب اختلاف و ضعف روحیّه ى مسلمانانى شود، به خصوص هنگام جنگ ودر جبهه، ممنوع است. «و لو أراکهم کثیراً لفشلتم…» (روحیّه ى رزمندگان، در پیروزى و شکست تأثیر به سزایى دارد.)

۴- خداوند، در بحرانى ترین شرایط، مؤمنان را حفظ مى کند. «ولکنّ اللّه سلّم»

گر نگهدار من آنست که من مى دانم شیشه را در بغل سنگ نگه مى دارد

 

تفسیر آیه ۴۴ سوره الأنفال:

وَإِذْ یُرِیکُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَیْتُمْ فِی أَعْیُنِکُمْ قَلِیلًا وَیُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْرًا کَانَ مَفْعُولًا وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۴۴﴾
و آنگاه که چون با هم برخورد کردید آنان را در دیدگان شما اندک جلوه داد و شما را [نیز] در دیدگان آنان کم نمودار ساخت تا خداوند کارى را که انجام‏شدنى بود تحقق بخشد و کارها به سوى خدا بازگردانده مى ‏شود (۴۴)

نکته ها

کفّار، چون مسلمانان را دیدند، آن چنان در نظرشان کم جلوه کرد که گفتند: ما بردگان خود را مى فرستیم تا مسلمین را نابود کنند، [۱] ولى چون جنگ شروع شد، در هنگامه ى نبرد، مسلمانان را زیاد و دو برابر دیدند و مرعوب شدند. [۲] چنانکه در جاى دیگر خداوند مى فرماید: «یرونهم مثلَیهم رأى العین» [۳]

۱) تفسیر صافى

۲) تفاسیر نمونه و المیزان

۳) آل عمران، ۱۳

 

پیام ها

۱- تقدیرهاى الهى، اراده را از انسان سلب نمى کند. «واذ یریکموهم اذ التقیتم» ترغیب دو سپاه در جنگ بدر به رویارویى، بیانگر آن است که تحقّق جنگ، از اختیار آنان خارج نبوده است.

۲- امدادهاى الهى، هم پیش از جنگ شامل مسلمانان شد، «فى منامک» و هم هنگام جنگ. «یریکموهم اذِ التَقَیتُم…»

۳- گاهى خداوند براى یارى مسلمانان، با اِعمال ولایت تکوینى، در دیده ها تصرّف مى کند. «یریکموهم… فى أعینکم قلیلاً»

۴- بهره بردارى از حواسّ ظاهرى نیز به دست خداوند است. «فى اعینکم قلیلاً و یقلّلکم فى اعینهم»

۵ – اگر اراده خدا بر تحقّق کارى باشد، همه ى موانع را بر طرف مى سازد. «لیقضى اللّه امراً…» (این جمله یک بار در آیه ۴۴ وبار دیگر در این آیه تکرار شده است.)

۶- پیروزى تنها به جمعیّت و نفرات نیست، بلکه عواملى همچون ایمان و روحیّه ى رزمندگان و لطف و تقدیر خداوند تعیین کننده است. (کلّ آیه)

 

تفسیر آیه ۴۵ سوره الأنفال:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا لَقِیتُمْ فِئَهً فَاثْبُتُوا وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۴۵﴾
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید چون با گروهى برخورد مى ‏کنید پایدارى ورزید و خدا را بسیار یاد کنید باشد که رستگار شوید (۴۵)

نکته ها

مراد از ذکر خدا در آیه، تنها ذکر زبانى نیست، بلکه توجّه درونى و یاد لطف ها و امدادهاى خدا و وعده هاى او و یاد عزّت ، عظمت و فرمان او نیز مقصود است، چنانکه امام صادق علیه السلام فرمودند: از امور مهمّى که خداوند بر بندگان لازم دانسته است، بسیار یاد نمودن از خداوند است، یاد الهى هنگام مواجهه با حلال ها و حرام ها که اگر اطاعت الهى باشد بدان عمل کند و اگر معصیت خدا باشد، آن را ترک کند. [۱]

۱) بحار، ج ۹۳، ص ۱۶۳

 

پیام ها

۱- لازمه ى ایمان، ثابت قدمى است. «یا ایّها الّذین آمنوا… فاثبتوا»

۲- ما مأمور به ثبات قدم در جبهه ایم، «فاثبتوا» امّا همین پایدارى را هم باید از خدا بخواهیم. «ربّنا افرغ علینا صبراً و ثبّت اقدامنا» [۱]

۳- فضاى جبهه ى مسلمین باید آکنده از یاد خدا باشد و هر چه مشکلات بیشتر باشد، نیاز به یاد خدا بیشتر است. «واذکروا اللّه کثیراً»

۴- یادى از خدا کافى نیست، باید بسیار خدا را یاد کنیم. «واذکروا اللّه کثیراً» زیرا در بحران جنگ و حوادث جبهه، اگر یاد خدا بسیار نباشد، امکان انحراف در هدف، عمل وشیوه بیشتر است.

۵ – در جبهه، باید یاد خدا، جایگزین یاد زن، فرزند، مال و… باشد. «واذکروا اللّه» چنانکه امام سجاد علیه السلام در دعاى مرزداران مى فرماید: خدایا! یاد مال و فرزندان و… را از دل رزمندگان ببر و بهشت را جلوى چشمشان جلوه بده. [۲]

۶- پایدارى و یاد خدا، رمز پیروزى در نبرد و رستگارى جاوید است. «فاثبتوا واذکروا اللّه… لعلّکم تفلحون»

۷- میدان هاى نبرد وجبهه ها، یکى از مراکز رستگارى است. «لعلّکم تفلحون»

۱) بقره، ۲۵۰

۲) صحیفه سجّادیه، دعاى ۲۷

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۸۲ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر