سبز قامتدوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 186 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۸۶ – آیات ۷۰ تا ۷۵ سوره الأنفال

تفسیر قرآن کریم صفحه 186 - آیات 70 تا 75 سوره الأنفال

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۸۶

سوره: الأنفال

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

تفسیر آیه ۷۰ سوره الأنفال:

وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا وَذَکِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا کَسَبَتْ لَیْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیٌّ وَلَا شَفِیعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لَا یُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِکَ الَّذِینَ أُبْسِلُوا بِمَا کَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْفُرُونَ ﴿۷۰﴾
و کسانى را که دین خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنیا آنان را فریفته است رها کن و [مردم را] به وسیله این [قرآن] اندرز ده مبادا کسى به [کیفر] آنچه کسب کرده به هلاکت افتد در حالى که براى او در برابر خدا یارى و شفاعتگرى نباشد و اگر [براى رهایى خود] هر گونه فدیه‏ اى دهد از او پذیرفته نگردد اینانند که به [سزاى] آنچه کسب کرده‏ اند به هلاکت افتاده‏ اند و به [کیفر] آنکه کفر مى ‏ورزیدند شرابى از آب جوشان و عذابى پر درد خواهند داشت (۷۰)

نکته ها

در شأن نزول آیه آمده است: عباس، عقیل و نوفل در جنگ بدر اسیر شدند، پیامبر صلى الله علیه وآله با گرفتن فدیه آنان را آزاد کرد، آنان هم مسلمان شدند. پول فدیه هایشان هم بعداً به آنان برگردانده شد. [۱]

در تفاسیر آمده است که پس از جنگ بدر برخى گفتند: به احترام پیامبر، از عبّاس، عموى آن حضرت فدیه گرفته نشود. پیامبر صلى الله علیه وآله فرمودند: «واللّه لاتذرن منه درهماً» به خدا سوگند از یک درهمش هم نگذرید! سپس آن حضرت به عموى خود فرمود: تو ثروتمندى، براى خودت و برادرزاده ات عقیل، فدیه بده. عبّاس گفت: اگر فدیه دهم بى پول مى شوم! حضرت فرمودند: از پول هایى که نزد همسرت امّ الفضل در مکّه گذاشته اى خرج کن. عبّاس گفت: احدى از این ماجرا خبر نداشت، فهمیدم که به راستى تو پیامبر خدا هستى. و همانجا مسلمان شد.

در نظام اسلامى، براى اسراى جنگ، سه طرح مشروع و مقبول است:

۱- آزاد کردن بدون فدیه، مثل آنچه در فتح مکّه واقع شد، با آنکه مسلمانان قدرت اسیر کردن و فدیه گرفتن را داشتند، ولى پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله همه را با جمله ى «انتم الطلقاء» آزاد ساخت.

۲- آزادى اسیران با گرفتن فدیه ى نقدى یا مبادله ى اُسرا.

۳- نگهداشتن اسیران در دست مسلمانان، تا هم از قدرت یافتن دشمن جلوگیرى شود، هم به تدریج تعالیم دین را آموخته و به اسلام ارشاد شوند.

انتخاب هر یک از این سه راه در اختیار حاکم اسلامى است.

۱) تفسیر نورالثقلین

 

پیام ها

۱- پیامبر و رهبر حکومت اسلامى مأمور است با اسیران گفتگو کرده و آنان را ارشاد کند. «یا ایّها النبىّ قل لمن فى ایدیکم…»

۲- با اسیران چنان رفتار کنید که زمینه ى هدایت و ارشادشان فراهم شود. (بکار بردن کلمه «خیر» و«مغفرت» براى شکست خوردگان، گویاى این پیام است.)

۳- تبلیغ و ارشاد اسیران جنگى لازم است و از هر فرصت براى تبلیغ باید استفاده کرد. «قل لمن فى ایدیکم»

۴- خیر واقعى، اسلام و ایمان آوردن است. «اِن یَعلمِ اللّه فى قلوبکم خیراً»

۵ – به مردم امید بدهید که با کمترین خیرى که در دل داشته باشید، مى توانید به سعادت برسید. «اِن یَعلمِ اللّه فى قلوبکم خیراً یؤتکم خیراً»

۶- هدف از جنگ، ارشاد مردم و شکستن طاغوت است، نه قتل، غارت، اسیر و فدیه گرفتن. «یؤتکم خیراً مما اُخذ منکم»

۷- حتّى شرکت در جنگ بر ضد پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله، مانع توبه و برگشت و دریافت مغفرت الهى نیست. «قل لمن فى ایدیکم… یغفر لکم واللّه غفور رحیم»

۸ – پذیرش اسلام، موجب گذشت از خطاها وسبب دریافت لطف ورحمت الهى است. «اِن یَعلمِ اللّه فى قلوبکم خیراً… یغفر لکم واللّه غفور رحیم»

 

تفسیر آیه ۷۱ سوره الأنفال:

قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُنَا وَلَا یَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی الْأَرْضِ حَیْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۷۱﴾
بگو آیا به جاى خدا چیزى را بخوانیم که نه سودى به ما مى ‏رساند و نه زیانى و آیا پس از اینکه خدا ما را هدایت کرده از عقیده خود بازگردیم مانند کسى که شیطانها او را در بیابان از راه به در برده‏ اند و حیران [بر جاى مانده] است براى او یارانى است که وى را به سوى هدایت مى‏ خوانند که به سوى ما بیا بگو هدایت‏ خداست که هدایت [واقعى] است و دستور یافته‏ ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم (۷۱)

نکته ها

از مجموع این آیه و آیه قبل استفاده مى شود که اصل اصلاح و ارشاد و هدایت را نباید با احتمالات منفى نادیده گرفت. با آنکه مشرکان مکّه سالها نسبت به پیامبر صلى الله علیه وآله و مسلمانان صدر اسلام انواع خیانت ها را روا داشتند، امّا اگر مصلحت بر آزادسازى اسرا باشد، احتمال خیانت آنان، مانع عمل به وظیفه نشود.

آرى، باید نسبت به اسیران دشمن، نه سوء ظنّ صد در صد داشته باشیم، نه حسن ظنّ کامل، نه خشونت محض و نه رأفت تنها، بلکه با تیز هوشى و توکّل وقاطعیّت و با مهربانى و عطوفت برخورد کنیم.

 

پیام ها

۱- احتمال برگشت و خیانت اسیران، مانعى براى آزادسازى آنان نیست. «ان یریدوا خیانتک»

۲- دشمنان، سابقه ى خیانت دارند. «خانوا اللّه من قبل»

۳- خداوند، حقّ و طرفدارانش را غلبه مى بخشد. «فأمکن منهم»

۴- خیانت، سبب اسارت و تحت سیطره قرار گرفتن است. «خانوا… فأمکن»

۵ – خداوند به نیّت هاى دشمن آگاه و نسبت به فرمانى که مى دهد، حکیم و مصلحت اندیش است. «واللّه علیم حکیم»

 

تفسیر آیه ۷۲ سوره الأنفال:

وَأَنْ أَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۷۲﴾
و اینکه نماز برپا دارید و از او بترسید و هم اوست که نزد وى محشور خواهید گردید (۷۲)

نکته ها

در سال سیزدهم بعثت و پس از گذشت ده سال از دعوت علنى پیامبر به اسلام، هنوز مشرکان مکّه دست از اذیّت و آزار پیامبر و مسلمانان برنداشته بودند، و روز به روز بر شدّت آن مى افزودند تا اینکه تصمیم گرفتند با توطئه اى حساب شده و اقدامى دسته جمعى، پیامبر را به قتل برسانند و اسلام را ریشه کن نمایند.

با اطلاع پیامبر صلى الله علیه وآله از آن توطئه و جانفشانى على علیه السلام، شبانه مقدّمات هجرت فراهم شد و آن حضرت در اوّل ماه ربیع الاوّل ابتدا به غار ثور رفتند و به مدّت سه روز در آنجا به گونه اى معجزه آسا مخفى شدند و در این مدّت تنها حضرت على علیه السلام براى آن حضرت غذا تهیه کرده و اخبار بیرون را در اختیار آن جناب قرار مى دادند. سرانجام پیامبر با توصیه به حضرت على مبنى بر اعلان مهاجرت مسلمانان به یثرب و همراه آوردن اهل بیت آن حضرت، خود راهى یثرب شدند، و پس از طى مسافتى حدود چهارصد کیلومتر، روز دوازدهم ربیع الاوّل به محلّه ى قبا رسیدند و بقیّه ى مهاجرین نیز به آنان ملحق شدند.

مردم یثرب، از مهاجران استقبال شایانى به عمل آوردند وآنها را با آغوش باز پذیرفتند و یثرب را به «مدینهالنبىّ» و «مدینه الرّسول»، تغییر نام دادند. آنگاه پیامبر براى پیشگیرى و دورى از تفرقه، میان مهاجران و انصار که حدود سیصد نفر بودند، دو به دو عقد اخوّت و برادرى جارى کردند و مسجد قبا را پایه گذارى کردند. [۱]

مهاجرین، کسانى هستند که در مکّه به پیامبر صلى الله علیه وآله ایمان آوردند و چون در آنجا تحت فشار بودند، خانه وکاشانه ى خود را رها کرده به همراه پیامبر به مدینه هجرت کردند و انصار، مسلمانان مدینه هستند که پیامبر اسلام و مهاجرین را استقبال نموده و آنان را در بین خود جاى داده و یارى نمودند.

در این آیه، محورهایى همچون: پیوند مهاجرین و انصار، ضرورت هجرت، بى اعتنایى به مرفّهان گریزان از هجرت، تعهّد متقابل میان مهاجران و انصار، و نجات مسلمانان دربند، در صورت عدم ضرر به پیمان هاى قبلى، مطرح شده است.

معموماً ملّت ها، مهم ترین و بزرگ ترین حادثه اى را که در حیات اجتماعى، علمى و مذهبى آنان رخ داده و آن را نقطه ى عطفى در سرگذشت ملّى خود مى دانند، مبدأ تاریخ خود قرار داده اند، مثلا میلاد حضرت مسیح علیه السلام نزد مسیحیان و یا عام الفیل (سالى که سپاه ابرهه به مکّه حمله کرد و نابود شد) نزد اعراب، مبدأ سال قرار گرفت.

از آنجایى که دین اسلام کامل ترین شریعت آسمانى است و در عین حال از ادیان دیگر مستقل است، لذا مسلمانان میلاد حضرت مسیح را مبناى سال خود قرار ندادند، همچنین عام الفیل گرچه سال تولّد پیامبر نیز بود، و یا حتّى روز بعثت پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله ، مبناى سال قرار نگرفت، امّا با هجرت پیامبر به مدینه که حکومتى مستقل در آنجا پایه گذارى شد و مسلمانان توانستند در نقطه اى آزادانه فعالیّت کنند، پیامبر شخصاً تاریخ هجرى را بنا گذاردند. [۲] چنانکه مى توان از عبارت «مِن اوّل یوم»، در آیه ى «لمسجد اُسس على التّقوى من اوّل یوم احقّ ان تقوم فیه» [۳] که در مورد ساختن مسجد قبا مى باشد نیز پایه گذارى سال هجرى را استفاده نمود، زیرا اوّلین اقدام پیامبر در هجرت به مدینه ساختن مسجد قبا مى باشد. [۴] آرى اگر هجرت نبود، چه بسا اسلام در همان نقطه محدود و نابود مى شد.

بیشتر بلاهاى ما از غرق شدن در رفاه و ترک هجرت هاى سازنده سرچشمه مى گیرد. اگر همه ى مغزها ومتخصّصان و کارشناسان مسلمانى که در کشورهاى غربى به سر مى برند، به کشور خود هجرت کنند، هم ضربه به دشمن است وهم تقویت اسلام وکشورهاى اسلامى.

هجرت، اختصاص به پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله ندارد، بلکه هجرت از محیط شرک، کفر و گناه، براى حفظ دین و ایمان و یا براى برگشت از نافرمانى خداوند لازم است، چنانکه خداوند در پاسخ کسانى که عذر آلودگى خود و ارتکاب به گناه را محیط ناسالم مى دانستند و مى گفتند: «کنّا مستضعفین فى الارض»، مى فرماید: زمین خداوند که پهناور بود، چرا به مکانى دیگر هجرت نکردید؟ «قالوا الم تکن ارض اللّه واسعه» [۵] البتّه با توجّه به عبارت «مستضعفین»، معلوم مى شود که اگر توانایى امر به معروف و نهى از منکر باشد، باید به این مهم اقدام نمود و جامعه را ترک نکرد و آن را مورد اصلاح قرار داد.

امام صادق علیه السلام مى فرماید: هنگامى که در محل و سرزمینى که در آن زندگى مى کنى نافرمانى و معصیت خدا مى کنند، از آنجا به جایى دیگر هجرت کن. «اذا عصى اللّه فى ارض انت فیها فاخرج منها الى غیرها» [۶]

چنانکه هجرت براى آموختن علم و دانش و هجرت براى بیان آموخته هاى خود به دیگران نیز لازم است. «فلولانفر من کلّ فرقه منهم طائفه لیتفقّهوا فى الدّین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم» [۷]

در صدر اسلام دو هجرت رخ داده است: یکى در سال پنجم بعثت، هجرت گروهى از مسلمانان به سرزمین حبشه و دیگرى در سال سیزدهم بعثت، هجرت از مکّه به مدینه.

۱) تفسیر نمونه، سیره ابن هشام و فروغ ابدیّت، ج ۱، ص ۴۱۷ تا ۴۵۰

۲) فروغ ابدیّت، ج ۱، ص ۴۳۵

۳) انفال، ۱۰۸

۴) الصحیح من سیره النّبى، علاّمه جعفر مرتضى، ج ۳، ص ۴۰

۵) نساء، ۴۳

۶) بحار، ج ۱۹، ص ۳۵

۷) توبه، ۱۲۲

 

پیام ها

۱- اسلام، ایمان و عقیده، بدون تلاش و مجاهدت کافى نیست. مسلمانان صدر اسلام، یا مهاجر بودند یا پناه دهنده مهاجران، یا جهادگر و یا حامى مجاهدان. «انّ الّذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم… والّذین آووا و نصروا» (شرایط متفاوت براى هر کسى تکلیف خاصّى مى آورد، براى یکى هجرت و براى دیگرى پناه دادن به مهاجران.)

۲- رابطه ى ولایى، مخصوص کسانى است که اهل هجرت، جهاد و کمک به دیگران باشند. «اولئک بعضهم اولیاء بعض»

۳- خداوند میان مهاجرین و انصار حقّ ولایت مقرّر کرده است. «والّذین آووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض»

۴- هجرت به سوى جامعه ى اسلامى، شرط ولایت است و کسى که هجرت نکند، ولایت ندارد. «لم یهاجروا مالکم من ولایتهم…»

۵ – در جامعه ى اسلامى باید میان مجاهدان ومهاجران با مرفّهان هجرت گریز، فرق باشد. «آمنوا ولم یهاجروا»

۶- کسى که هجرت نکند، نه او را یارى کنید و نه از او یارى بخواهید. (کلمه ى «ولایتهم» را دو گونه مى توان معنا کرد: یکى «ولایت و حمایت شما از آنان» و دیگرى «کمک و حمایت آنان از شما»)

۷- هجرت، گاهى از جهاد مهم تر است. «حتّى یهاجروا» و نفرمود: «حتّى یجاهدوا»

۸ – باید از متخلّفان پیشین که خواهان پیوستن به مسلمانان هستند، با آغوش باز استقبال کرد. «حتّى یهاجروا» (آرى، همین که تارکان هجرت، هجرت کردند، شما آنان را حمایت کنید)

۹- اگر مسلمانانِ دیگر مناطق، تحت فشار کفر قرار گرفتند، نسبت به استمدادشان نباید بى تفاوت بود. «ان استنصروکم فى الدّین فعلیکم النصر»

۱۰- در روابط با دیگران باید اهمّ و مهم در نظر گرفته شود. مادامى که کفّار به پیمان هاى خود با مسلمانان پایبند هستند، نمى توان براى حمایت مسلمانانِ تحت سلطه ى آنان اقدامى کرد. «الاّ على قوم بینکم و بینهم میثاق»

 

تفسیر آیه ۷۳ سوره الأنفال:

وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَیَوْمَ یَقُولُ کُنْ فَیَکُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ ﴿۷۳﴾
و او کسى است که آسمانها و زمین را به حق آفرید و هر گاه که مى‏ گوید باش بى ‏درنگ موجود شود سخنش راست است و روزى که در صور دمیده شود فرمانروایى از آن اوست داننده غیب و شهود است و اوست‏ حکیم آگاه (۷۳)

نکته ها

در معناى «اِلاّ تَفعلوه»، سه احتمال بیان شده است:

الف: اگر طبق دستور خداوند مبنى بر رابطه ولایت میان مؤمنان عمل نکنید و با کفّار پیوند داشته باشید، فساد بزرگى خواهد بود، چون آنان متّحدند و شما متفرّق.

ب: اگر نسبت به مسلمانانِ تحت فشار بى اعتنایى کنید، ممکن است آنان قتل عام شده، یا از اسلام برگردند.

ج: اگر قراردادهاى بین المللى با کفّار را رعایت نکنید و از تعدادى مسلمان حمایت کنید، همه ى کفّار علیه شما بسیج خواهند شد و فسادى بزرگ پیش خواهد آمد.

 

پیام ها

۱- وقتى کفّار یار یکدیگرند، «والّذین کفروا بعضهم اولیاء بعض» اگر مسلمانان همیارى نداشته باشند، گرفتار فتنه و فساد خواهند شد. «الاّ تفعلوه تکن فتنه»

۲- پذیرفتن ولایت و سلطه ى کافران، فساد و فتنه اى بزرگ در زمین است. «الاّ تفعلوه تکن فتنه»

۳- اگر میان شما مسلمانان، پیوند محکم ولایت نباشد، کفّار متّحد شده شما را نابود مى کنند. «الاّ تفعلوه تکن فتنه»

 

تفسیر آیه ۷۴ سوره الأنفال:

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَهً إِنِّی أَرَاکَ وَقَوْمَکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿۷۴﴾
و [یاد کن] هنگامى را که ابراهیم به پدر خود آزر گفت آیا بتان را خدایان [خود] مى‏ گیرى من همانا تو و قوم تو را در گمراهى آشکارى مى ‏بینم (۷۴)

پیام ها

۱- ایمان، بر عمل مقدّم است. «آمنوا وهاجروا»

۲- ارزش کارها، آنگاه است که آنها رنگ خدایى و انگیزه ى الهى داشته باشد. «فى سبیل اللّه»

۳- ایمان واقعى، در هجرت، جهاد، پناه دادن و یارى کردن مسلمانان مجاهد، بروز مى کند. «و الّذین آوَوا ونصروا اولئک هم المؤمنون حقّاً»

۴- حتّى مؤمنان حقیقى، از خطا و گناه بیمه نیستند و به مغفرت الهى نیاز دارند. «المؤمنون حقّاً لهم مغفره»

۵ – هجرت و جهاد، عامل بخشایش و نزول رزق ویژه ى الهى است. «آمنوا و هاجروا و جاهدوا… لهم مغفره و رزق کریم»

۶- اگر به خاطر هجرت و جهاد از رزق اندک بگذرید، به رزق کریم و شایسته ى الهى مى رسید. «آمنوا و هاجروا و جاهدوا… لهم مغفره و رزق کریم»

۷- انسان همیشه مسئول است؛ گاهى به صورت جهاد، گاهى هجرت، گاهى پناه دادن به مهاجران و گاهى پشتیبانى از رزمندگان. (تمام آیه)

 

تفسیر آیه ۷۵ سوره الأنفال:

وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ ﴿۷۵﴾
و این گونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین‏ کنندگان باشد (۷۵)

نکته ها

یکى از مصادیق آیه، ارث است که پیش از اسلام، گاهى ارث بر اساس پسرخواندگى و عهد و پیمان بود، ولى اسلام آن را بر محور خویشاوندى و دیندارى قرار داد.

در مسأله ى امامت و خلافت، ائمّه و علما بارها به این آیه استناد کرده اند، و علاوه بر استدلال به علم، سابقه ى جهاد و تقوا، به خویشاوندى امام على علیه السلام با پیامبر صلى الله علیه وآله، براى اثبات امامت بلافصل آن جناب استدلال کرده اند. [۱]

۱) تفاسیر نمونه، اطیب البیان

 

پیام ها

۱- مؤمنان سابق و قدیمى باید کسانى را که در آینده ایمان مى آورند و هجرت مى کنند، همانند خودشان مؤمنان حقیقى بدانند. «والّذین آمنوا من بعد… فاولئک منکم» آرى، آغوش جامعه اسلامى، به روى همه باز است ومسلمانى در مدار بسته و انحصارى نیست، گرچه سابقه مى تواند، امتیازات معنوى بیشترى را به دنبال داشته باشد.

۲- مؤمنان خویشاوند، علاوه بر ولایت خویشاوندى بر یکدیگر، ولایتى نیز در سایه ى ایمان، هجرت و جهاد نسبت به هم دارند. «و الّذین آمنوا… واولوا الارحام بعضهم أولى ببعض»

۳- در قانون الهى، میان خویشاوندان نیز سلسله مراتب وجود دارد. «و اولوا الارحام بعضهم أولى ببعض»

۴- هجرت، شرط ملحق شدن به مؤمنان حقیقى است. (هجرت، کلید تمرکز و تشکّل نیروهاى خودى است) «هاجروا… فاولئک منکم»

«الحَمدُ لِلّه رَبِ ّ العالَمین»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۸۶ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر