سبز قامتیکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 196 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۱۹۶ – آیات ۵۵ تا ۶۱

تفسیر قرآن کریم صفحه 196 - آیات 55 تا 61

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۱۹۶

سوره: التوبه

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

تفسیر آیه ۵۵ سوره التوبه:

فَلَا تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُونَ ﴿۵۵﴾
اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نیاورد جز این نیست که خدا مى‏ خواهد در زندگى دنیا به وسیله اینها عذابشان کند و جانشان در حال کفر بیرون رود (۵۵)

نکته ها

«تَزهَق» به معناى خارج شدن همراه با دشوارى و تأسّف و حسرت است.

نهى خدا از تعجّب، دلیل بر وجود این تعجّب در پیامبر نیست، بلکه جنبه ى پیشگیرى دارد.

در نهج البلاغه، لحظات جان دادن گروهى ترسیم شده است که اموالشان در آن هنگام، در برابر چشمشان جلوه مى کند و از اینکه آنها را مى گذارند و مى روند، عذاب مى کشند. [۱]

راههاى عذاب شدن به وسیله ى مال از این قبیل است: عذاب در تهیّه آن، در نگهدارىِ آن از سرقت و حریق و مردم حسود، به جا گذاشتن و رفتن هنگام جان دادن، پاسخگویى در قیامت براى چگونگى تهیّه و مصرف آن.

۱) نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸٫

 

پیام ها

۱- مؤمنان معاصر پیامبر در مقایسه با منافقان، در ضعف مالى بودند. «فلا تعجبک اموالهم…»

۲- چه بسیار نعمت هایى که در باطن نقمت است و چه بسا توان هاى اقتصادى که وسیله ى نابودى و بدبختى مى شود.«لیعذّبهم بها»

۳- به ذلّت کشاندن ثروتمندانِ منافق، از سنّت هاى الهى است.«لیعذّبهم بها»

۴- عذاب الهى تنها در آخرت نیست، در دنیا هم وجود دارد. «فى الحیاه الدنیا»

۵ – مرگ، جدایى روح از بدن است، نه نیست و فانى شدن. «تَزهق»

۶- جان منافق، ارزش گرفتن ندارد، خود خارج مى شود. «تَزهق»

۷- منافقِ ثروتمند، سخت جان مى دهد. «تزهق انفسهم»

۸ – مال و اولاد فراوانت منافقان، زمینه ى کافر مردن آنان است. «فلا تعجبک اموالهم… تزهق انفسهم و هم کافرون»

۹- به عاقبت امور توجّه کنید، نه به جلوه هاى آن. «فلا تعجبک اموالهم… تزهق انفسهم و هم کافرون»

 

تفسیر آیه ۵۶ سوره التوبه:

وَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْکُمْ وَمَا هُمْ مِنْکُمْ وَلَکِنَّهُمْ قَوْمٌ یَفْرَقُونَ ﴿۵۶﴾
و به خدا سوگند یاد مى کنند که آنان قطعا از شمایند در حالى که از شما نیستند لیکن آنان گروهى هستند که مى‏ ترسند (۵۶)

نکته ها

«یَفرَقون»، به معناى شدّت خوف است، گویى قلبشان از ترس متلاشى مى شود.

 

پیام ها

۱- یکى از ابزار کار منافقان، سوگند دروغ است. «یحلفون»

۲- در قبول توبه ى منافق و باور کردن ادّعایش عجله نکنید، چون آنان دروغگویند. «و ما هم منکم»

۳- افشاى چهره ى منافقان لازم است. «و ما هم منکم»

۴- ترس و وحشت قلبى، از نشانه هاى دیگر منافقان است. «قوم یفرقون»

 

تفسیر آیه ۵۷ سوره التوبه:

لَوْ یَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَوَلَّوْا إِلَیْهِ وَهُمْ یَجْمَحُونَ ﴿۵۷﴾
اگر پناهگاه یا غارها یا سوراخى [براى فرار] مى‏ یافتند شتابزده به سوى آن روى مى ‏آوردند (۵۷)

نکته ها

«مَلجَأ»، پناهگاه است و «مَغارات»، جمع «مَغاره» به معناى غار. «مُدّخل» راه پنهان و نقب گونه ى زیرزمینى است. «یَجمحون» از «جماح» به معناى حرکت شتابانى است که نتوان جلوى آن را گرفت، و به اسب چموش، «جموح» مى گویند.

منافقان یا از ترس، اظهار ایمان مى کنند، یا از روى طمع به مال و مقام. آیه گروه اوّل را مى گوید. [۱]

۱) تفسیر اطیب البیان.

 

پیام ها

۱- منافق، هراسان و در پى فرصت است تا از وضع موجود بگریزد.«لو یجدون …»

۲- محیط جامعه ى اسلامى براى منافقان، قابل تحمّل نیست. «لو یجدون …»

(زندگى منافقان آوارگى است و با مسلمانان زندگى اضطرارى دارند)

۳- رنج واضطراب منافقان در جامعه ى اسلامى، با وجود داشتن مال و فرزند، نمونه اى از عذاب دنیوى آنان است. در دو آیه قبل فرمود: «یرید اللّه لیعذّبهم بها فى الحیوه الدنیا» و در این آیه مى فرماید: «لو یجدون»

۴- منافقان در جنگ و گریزشان با مؤمنان، تیز و چابک اند. «یجمحون»

 

تفسیر آیه ۵۸ سوره التوبه:

وَمِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ ﴿۵۸﴾
و برخى از آنان در [تقسیم] صدقات بر تو خرده مى‏ گیرند پس اگر از آن [اموال] به ایشان داده شود خشنود مى‏ گردند و اگر از آن به ایشان داده نشود بناگاه به خشم مى ‏آیند (۵۸)

نکته ها

«لَمز»، عیب جویى روبروست و اگر پشت سر عیب جویى کنند، «هَمز» است.

شخصى که بعدها رهبر خوارج و مارقین شد، در تقسیم غنایم جنگ حُنین به پیامبرصلى الله علیه وآله اعتراض کرد و گفت: به عدالت رفتار کن!!

حضرت فرمود: چه کسى از من عادل تر است؟ عمر خواست به خاطر این جسارت او را بکشد، پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: رهایش کنید، او پیروانى خواهد داشت که چنان عبادت کنند که شما عبادت هاى خویش را نسبت به آنها ناچیز خواهید شمرد (اشاره به عبادت هاى خشک و بى ولایت آنان). با آن همه عبادت از دین خارج مى شوند، همچون خروج تیر از کمان. سرانجام آن شخص در جنگ نهروان به دست على علیه السلام به هلاکت رسید.

 

پیام ها

۱- منافق، حتّى نسبت به پیامبرصلى الله علیه وآله نیش مى زند و جسارت مى کند. «یلمزک»

۲- لبه ى تیز حملات منافقان و تبلیغات سوء آنان، رهبرى است. «یلمزک»

۳- همه ى اصحاب پیامبرصلى الله علیه وآله عادل نبوده اند. «و منهم من یلمزک»

۴- مسئولان نظام اسلامى نباید تحت تأثیر عیب جویى هاى منافقان قرار گیرند.«و منهم من یلمزک»

۵ – تقسیم اموال عمومى، چنان دقیق و حسّاس است که گاهى پیامبر را هم متّهم مى کنند. «یلمزک فى الصدقات»

۶- آغاز برخى انحراف ها، بى ادبى و جسارت به رهبر است که از خودخواهى سرچشمه مى گیرد. (با توجّه به شأن نزول)

۷- انگیزه ى انتقادها، گاهى منافع شخصى است، نه دلسوزى. «فان اعطوا»

۸ – سیاست گذارى امور مالى و اقتصادى جامعه اسلامى، از شئون پیامبر و از اختیارات رهبر است. «فان اعطوا… و ان لم یعطوا»

۹- منافق به حقّ خود قانع نیست، خودخواه وبى منطق است. «فان اعطوا منها رضوا و ان لم یعطوا… یسخطون»

۱۰- کینه و دشمنى و طعن و قضاوت به ناحقِ بعضى مردم، به خاطر از دست دادن منافع مادّى و شخصى است. [۱] «و ان لم یعطوا…یسخطون» (آرى، ریشه ى بعضى تحلیل هاى نادرست، انگیزه هاى درونى است)

 

۱) امام صادق علیه السلام فرمود: بیش از دو سوّم مردم این گونه مى باشند. کافى، ج ۲، ص ۲۲۸٫

 

تفسیر آیه ۵۹ سوره التوبه:

وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَیُؤْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ ﴿۵۹﴾
و اگر آنان بدانچه خدا و پیامبرش به ایشان داده‏ اند خشنود مى‏ گشتند و مى گفتند خدا ما را بس است به زودى خدا و پیامبرش از کرم خود به ما مى‏ دهند و ما به خدا مشتاقیم [قطعا براى آنان بهتر بود] (۵۹)

نکته ها

در این آیه چهار مرحله مطرح شده است:

۱- رضا و تسلیم به تقدیر الهى. «رضوا ما آتاهم اللَّه»

۲- اظهار رضایت به زبان. «قالوا حسبنا اللَّه»

۳- امید به فضل و کرم الهى. «سیؤتینا …»

۴- بى توجّهى به دنیا و رغبت به خداوند. «الى اللَّه راغبون»

 

پیام ها

۱- منافقان هرگز از خداوند و تقدیرهاى او راضى نمى شوند. «ولو»

۲- سیاست گذارى و تصمیم گیرى در نحوه ى تقسیم و صرف بیت المال و امور مالى واقتصادى با خدا وپیامبر ورهبر امّت اسلامى است. «آتاهم اللّه ورسوله»

۳- تنها نباید به تنگناها نگریست، صبر، آینده بهترى را پیش مى آورد. «سیؤتینا»

۴- تلخى محرومیّت هاى دنیوى، با وعده هاى قطعى خداوند به مؤمنان و نعمت هاى بهشتى، شیرین مى شود. «سیؤتینا»

۵ – ما از خداوند طلبکار نیستیم، هر چه عطا کند از فضل خویش است. «فضله»

۶- الطاف الهى از طریق پیامبران و اولیا به ما مى رسد. «فضله و رسوله»

۷- محبّت خدا، زمینه ساز صبر، رضا و قناعت است. «الى اللَّه راغبون»

 

تفسیر آیه ۶۰ سوره التوبه:

إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَهً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿۶۰﴾
صدقات تنها به تهیدستان و بینوایان و متصدیان [گردآورى و پخش] آن و کسانى که دلشان به دست آورده مى ‏شود و در [راه آزادى] بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده اختصاص دارد [این] به عنوان فریضه از جانب خداست و خدا داناى حکیم است (۶۰)

نکته ها

«صَدقه» و «صِداق»، از «صِدق» است. «صَدقه»، نشان صداقت در ایمان به خدا و «صِداق» یا مهریه، نشانه ى صِدق و راستى در علاقه به همسر است.

مراد از صدقه در این آیه، زکات واجب است.

«فَقیر»، از «فَقر»، به معناى کسى است که نادارى، ستون فقراتش را مى شکند. و «مسکین»، از «مَسکن»، یعنى آنکه به خاطر نادارى، خانه نشین شده است. طبق بعضى روایات، فقیر نادارى است که از مردم درخواست نمى کند، ولى مسکین کسى است که از شدّت بینوایى، سؤال و درخواست مى کند. [۱]

از اینکه در آیات قبل، منافقان از نحوه ى تقسیم اموال به پیامبرصلى الله علیه وآله عیب مى گرفتند؛ «یلمزک فى الصدقات» و در این آیه، صدقات تنها براى گروه هاى خاصّى اجازه داده شده، مى فهمیم که منافقان، به زکات چشم داشته اند.

«العاملین علیها»، عاملان زکات، همه ى آنانند که در جمع آورى، نگهدارى، توزیع و محاسبات زکات، زحمت مى کشند که اجرت آنان از زکات پرداخت مى شود.

«مؤلّفه قلوبهم»، آنانند که زمینه اى براى گرایش به اسلام ندارند و با مصرف بخشى از زکات، مى توان قلوب آنان را جذب کرد.

البتّه پرداخت زکات براى تألیف قلوب، به مفهوم ایمان آوردنِ پولى نیست، بلکه زمینه سازى براى حصول درک و آموزش و سپس معرفت وایمان است. «یتألّفهم و یعلّمهم کى ما یعرفوا» [۲]

«الغارمین» که یکى از مصارف زکات است، بدهکارانى هستند که بى تقصیر زیربار قرض رفته اند، مثل آنان که در آتش سوزى، سیل، غرق کشتى و حوادث طبیعى دیگر، هستى و دارایى خود را از دست داده اند.

امام صادق علیه السلام فرمود: «ایّما مؤمن او مسلمِ ماتَ وترک دیناً و لم یکن فى فسادٍ ولا اسرافِ فعلى الأمام ان یقضیه» [۳] هر مؤمن یا مسلمانى که بمیرد و بدهى بر جاى گذارد، که بر اساس فساد و اسراف نباشد، پرداخت بدهى او بر امام است.

«فى سبیل اللَّه»، همه ى کارهاى خداپسندانه است و شامل مواردى چون تبلیغات دینى، خدماتِ رفاهى و گره گشایى از مشکلات مسلمانان مى شود. گرچه مصداق بارز آن در غالب تفاسیر، جنگ وجهاد معرّفى شده است.

«ابن السبیل»، کسى است که در وطن خویش توانگر است، ولى در سفر، گرفتار و بى پول شده است.

سیماى زکات

حکم زکات در مکّه نازل شده است، امّا به علّت کمى مسلمانان و اندک بودن پول زکات، مردم خودشان مى پرداختند. پس از تشکیل حکومت اسلامى در مدینه، مسأله ى گرفتن زکات از مردم و واریز کردن آن به بیت المال و تمرکز آن توسّط حاکم اسلامى مطرح شد. «خذ من اموالهم صدقه» [۴]

زکات مخصوص اسلام نیست، بلکه در ادیان پیشین نیز بوده است. حضرت عیسى علیه السلام در گهواره به سخن آمد وگفت: «اوصانى بالصلوهِ والزّکوه» [۵] و حضرت موسى علیه السلام خطاب به بنى اسرائیل مى فرماید: «اقیموا الصلوه واتُوا الزّکوه» [۶] و درباره ى عموم پیامبران مى خوانیم: «وجعلناهم ائمّهً یهدون بامرنا واوحینا الیهم فعلَ الخیراتِ واقامَ الصلوه وایتاء الزکوه» [۷]

در قرآن چهار تعبیر براى زکات بیان شده است:

۱- ایتاء مال. « وآتى المال على حبّه ذوى القربى» [۸]

۲- صدقه. « خذ من اموالهم صدقه» [۹]

۳- انفاق. «یقیموا الصلوه وینفقوا» [۱۰]

۴- زکات. «یقیمون الصلاه ویؤتون الزکوه» [۱۱]

در قرآن، معمولاً زکات همراه با نماز آمده است و طبق روایات، شرط قبولى نماز، پرداخت زکات است. این پیوند رابطه ى با خدا ورابطه ى با مردم را مى رساند.

در قرآن هیچ یک از واجبات دین، این گونه مقارن با نماز نیامده است.

گرفتن زکات بر سادات حرام است، گروهى از بنى هاشم از پیامبرصلى الله علیه وآله تقاضا کردند تا مسئول جمع آورى زکات چهارپایان باشند و بدین وسیله سهمى به عنوان کارگزاران زکات نصیبشان گردد. حضرت فرمودند: زکات بر من و شما حرام است. [۱۲] مگر آنکه دهنده و گیرنده ى زکات هر دو سیّد باشند.

قانون زکات، به معناى تمایل اسلام به وجود قشرِ فقیرِ زکات گیرنده و ثروتمندِ زکات دهنده نیست، بلکه راه حلّى براى یک واقعیّت خارجى جامعه است. اغنیا هم گاهى با پدیده هایى چون سرقت، آتش سوزى، تصادف، جنگ و اسارت مواجه مى شوند و در نظام اسلامى باید بودجه اى براى تأمین اجتماعى باشد.

در روایات آمده است: خداوند در مال اغنیا به مقدار حلّ مشکل نیازمندان حقّى قرار داده است و اگر مى دانست که برایشان کافى نیست، آن را مى افزود. اگر مردم حقوق فقرا را به آنان مى پرداختند، همه زندگى خوبى داشتند و اگر اغنیا زکات مى دادند، فقیرى در کار نبود. [۱۳]

بر خلاف عقیده ى بعضى در مورد جلوگیرى از افزایش درآمد افراد و محدود ساختن آن، اسلام عقیده دارد که باید به انسان آزادى نسبى داد تا با تلاش، ابتکار و بهره گیرى از طبیعت رشد کند، ولى مالیات هم بپردازد.

شرط مصرف زکاتِ در راه خدا، «فى سبیل اللَّه» فقر نیست، بلکه در هر جا که کمک به حاکمیّت خطّ اسلام کند، مى توان خرج کرد. [۱۴]

براى نجات جامعه از شرّ افراد شرور، مى توان از زکات استفاده کرد و این مشمولِ «والمؤلفه قلوبهم» است. [۱۵]

اگر بر گردن کسى، دیه ثابت شد و توان پرداخت نداشت، مشمول «والغارمین» است و مى توان از زکات به او کمک کرد. [۱۶]

شاید تعبیر «وفى الرقاب»، شامل مصرف زکات براى آزادسازى زندانیان یا تأمین مخارج آنان هم بشود.

تقسیم زکات در موارد هشتگانه، لازم نیست یکسان باشد؛ بلکه زیر نظر حاکم اسلامى و به مقدار نیاز و ضرورت تقسیم مى شود.

زکات، عامل تعدیل ثروت است.

زکات، تشکّر عملى از داده هاى الهى است.

زکات، فاصله ى طبقاتى را کاسته، کینه ى میان فقرا و ثروتمندان را مى زداید.

زکات، روح سخاوت و رحمت را در انسان زنده ساخته، از دنیا طلبى و وابستگى مادّى مى کاهد.

زکات، پشتوانه ى تأمین اجتماعى محرومان است. به فقیر مى گوید: نگران نباش، به ورشکسته مى گوید: تلاش مجدّد کن، به مسافر مى گوید: از ماندن در راه نترس، به کارمند مى گوید: سهم تو محفوظ است، به بردگان وعده ى آزادى مى دهد، بازار خدمات الهى را رونق مى بخشد و دل هاى دیگران را به اسلام جذب مى کند.

غفلت از یاد خدا، بهره کشى از مردم، سنگدلى، طغیان و عیّاشى، ثمره ى تکاثر و ثروت اندوزى است و زکات، داروى این بیمارى است.

زکات، علاوه بر محرومیت زدایى، گرایش به اسلام را مى افزاید و یا لااقل موجب ترک همکارى افراد با دشمنان اسلام مى گردد. چنانکه در روایات آمده است که گاهى افرادى که ایمان ضعیفى دارند، با کمک هاى مالى و نزدیک شدن به اسلام، ایمانشان استوار مى شود. [۱۷]

زکات که نمودارى از نظام اسلامى است زمینه ساز عدالت اجتماعى، فقرزدایى، تأمین کارمندان، محبوبیت بین المللى، آزادى بردگان وافراد در بند، به حرکت درآوردن نیروها، حفظ آیین وکیان مسلمانان وگسترش خدمات عمومى است.

۱) تفسیر المیزان.

۲) تفسیر نورالثقلین.

۳) تفسیر کنزالدقائق.

۴) توبه، ۱۰۳٫

۵) مریم، ۳۲٫

۶) بقره، ۳۴٫

۷) انبیاء، ۷۳٫

۸) بقره، ۷۷٫

۹) توبه، ۱۰۳٫

۱۰) ابراهیم، ۳۱٫

۱۱) مائده، ۵۵٫

۱۲) تفسیر نورالثقلین؛ کافى، ج ۴، ص ۵۸٫

۱۳) وسائل، ج ۶، ص ۴٫

۱۴) تفسیر روح المعانى.

۱۵) تفسیر روح المعانى.

۱۶) تفسیر مراغى.

۱۷) تفسیر نورالثقلین.

 

پیام ها

۱- زکات، نشانه ى صداقت در اظهار ایمان است. «انّما الصدقات»

۲- تقسیم زکات براساس وحى است، نه توقّعات. در مقابل عیب جویى منافقان، فرمود: «انّما الصدقات للفقراء و…»

۳- مصرف زکات در غیر موارد هشتگانه ى این آیه، جایز نیست. «انّما الصدقات»

۴- یکى از اصول عدالت اجتماعى اسلامى، بیمه و تأمین زندگى محرومان است.«انّما الصدقات للفقراء»

۵ – همه ى دارایى هاى انسان از خودش نیست، دیگران هم در آن سهم دارند. «للفقراء و …»

۶- پرداخت کنندگان زکات، نباید بر فقیران منّت بگذارند، چون سهم زکات، ملک خودشان است. «للفقراء»

۷- فقرزدایى باید در رأس برنامه هاى نظام اسلامى باشد. «فریضه من اللَّه» ابتدا «للفقراء» مطرح شد و سپس موارد دیگر.

۸ – تأمین زندگى کسانى که به دنبال اقامه ى احکام و فرائض دینى هستند، لازم است. «والعالمین علیها»

۹- هر کارى بها و ارزشى دارد، خواه کارگر و کننده ى آن نیازمند باشد، یا غنى. «العاملین علیها»

۱۰- همچنان که قاضى باید تأمین شود تا به فکر رشوه نیفتد، دست اندرکاران زکات هم باید تأمین شوند تا به فکر رشوه و اختلاس نیفتند. «العاملین علیها»

۱۱- براى جمع آورى زکات، باید کسانى از سوى حکومت اسلامى مأمور شوند. «العاملین علیها»

۱۲- مسائل مادى و معنوى، به هم آمیخته است. «والمؤلفه قلوبهم»

۱۳- اسلام، برخلاف استعمارگران دروغگو ولاف زن، با حلّ مشکلات اقتصادى جامعه ها و به قصد قربت، همراه با برهان و ارشاد، مکتب خود را توسعه مى دهد. «المؤلفه قلوبهم»

۱۴- از وظایف دولت اسلامى آن است که مال را وسیله ى جذب دلها قرار دهد. [۱] «والمؤلفه قلوبهم»

۱۵- اسلام براى آزادى بردگان، بودجه قرار داده است. «وفى الرقاب»

۱۶- مخارج تشکیلات زکات، بر دولت تحمیل نمى شود، بلکه خودکفاست. «العاملین علیها»

۱۷- حکومت اسلامى، مسئول گرفتن زکات و پرداختِ بجاى آن است، تا فقرا، خود مستقیماً نزد اغنیا نروند و احساس حقارت نکنند. [۲] «العاملین علیها»

۱۸- بودجه ى جهاد و دفاع از سرزمین اسلامى از زکات و به دوش مردم است. «فى سبیل اللَّه»

۱۹- مال، باید وسیله ى قرب به خدا باشد. «فى سبیل اللَّه»

۲۰- اسلام با تأمین بودجه براى واماندگان در سفر، به مسأله ى سفر، تجارت و سیاحت بها داده است. «ابن السبیل»

۲۱- قانون زکات، قانونى حساب شده و حکیمانه است. «انمّا الزکاه… فریضهً… علیم حکیم»

۲۲- اسلام، تنها دین عبادت نیست، قوانین اقتصادى هم دارد. «فریضهً»

۱) در اسلام، مسائلى همچون هدیه، سوغات و اطعام، به عنوان اهرمى جهت جذب قلوب به حساب آمده است.

۲) آیه اى دیگر مى فرماید: «خذ من اموالهم صدقه» توبه، ۱۰۳٫

 

تفسیر آیه ۶۱ سوره التوبه:

وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَهٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿۶۱﴾
و از ایشان کسانى هستند که پیامبر را آزار مى‏ دهند و مى‏ گویند او زودباور است بگو گوش خوبى براى شماست به خدا ایمان دارد و [سخن] مؤمنان را باور مى ‏کند و براى کسانى از شما که ایمان آورده‏ اند رحمتى است و کسانى که پیامبر خدا را آزار مى ‏رسانند عذابى پر درد [در پیش] خواهند داشت (۶۱)

نکته ها

مقصود از «منهم»؛ یا گروه منافقان است، یا برخى افراد سست ایمان که از روى ترس در جبهه شرکت نکردند وپس از جنگ، عذر وبهانه مى آوردند.

به فرموده ى روایات، به دلیل تماس هاى دائمى پیامبرصلى الله علیه وآله با على علیه السلام، عدّه اى از منافقان آن حضرت را ساده لوح و زودباور معرّفى مى کردند. [۱]

پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: «مَن آذانى فى عترتى فعلیه لعنه اللَّه» کسى که اهل بیت مرا اذیّت کند، لعنت خدا بر او باد. در مورد حضرت فاطمه علیها السلام نیز فرمود: «مَن آذاها فقد آذانى» هرکس فاطمه را اذیّت کند، مرا اذیّت نموده است. [۲]

۱) تفسیر نورالثقلین.

۲) ملحقات احقاق الحق، ج ۱۸، ص ۴۵۸ و ۴۳۹٫

 

پیام ها

۱- گروهى دائماً پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله را اذیّت مى کردند. «یؤذون» (فعل مضارع، رمز استمرار است)

۲- همه ى اصحاب پیامبر، عادل نبودند و برخى پیامبر را مى آزردند. «یؤذون»

۳- رهبرى امّت، ملازم آزار دیدن از خودى وبیگانه است. «یؤذون النبى»

۴- آزار پیامبر، کفر است. [۱] تقابل «الّذین یؤذون» با «الذین آمنوا»

۵ – منافقان حتّى علیه پیامبر نیز تبلیغات وجوسازى مى کردند. «یقولون هو اُذن»

۶- خداوند، پیامبرش را از حرف هاى محرمانه و درونْ گروهىِ مخالفان، آگاه مى سازد. «یقولون هو اُذن»

۷- به همه مردم اجازه ى سخن بدهید تا نگویند حاضر به شنیدن حرف ما نیستید، هرچند به ساده لوحى متّهم شوید.«یقولون هو اذن»

۸ – از آداب گوش دادن، توجّه با تمام وجود به سخنانِ گوینده است. کلمه ى «اُذن» به معناى آن است که او سر تا پا گوش است.

۹- گاهى به خاطر مصلحتِ امّت باید از بعضى شنیده ها تغافل کرد.«اُذن خیرلکم»

۱۰- گاهى آثار تربیتى و اجتماعى یا سیاسىِ سکوت، بیش از برخورد و اعلام موضع است. «اذن»

۱۱- از صفات یک رهبر آگاه، سعه ى صدر، گوش دادن به حرف همه ى گروهها، برخورد محبّت آمیز با آنان، عیب پوشى و بازگذاشتن راه عذر و توبه ى مردم است. «قل هو اُذن خیر»

۱۲- با روى باز و از روى خیرخواهى، شنواىِ سخن مردم باشید. «اُذن خیرٍ لکم»

۱۳- سکوت در برابر شنیده ها، همیشه نشانه ى رضایت نیست. «اذن خیر لکم»

۱۴- آزار دیده را حمایت کنید. خداوند در برابر سخن دشمن که پیامبر را «اُذن » مى گفت، چهار ارزش براى آن حضرت بیان مى کند: «اذن خیر لکم»، «یؤمن باللَّه»، «یؤمن للمؤمنین»، «رحمه للذین آمنوا»

۱۵- اگر مؤمنى خبرى داد، سخن او را تصدیق کنید. «یؤمن للمؤمنین»

۱۶- گرچه پیامبر براى جهانیان رحمت است، ولى بهره بردن از این رحمت، مخصوص اهل ایمان است. «رحمه للذین آمنوا»

۱۷- از کیفر آزار پیامبر بترسید. «لهم عذاب الیم»

۱) تفسیر المنار.

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۱۹۶ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر