سبز قامتجمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

نکات تفسیری صفحه 97 قرآن کریم - تفسیر کوتاه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

تفسیر قرآن کریم صفحه ۹۷ – آیات ۱۱۴ تا ۱۲۱ سوره النساء

تفسیر قرآن کریم صفحه 97 - آیات 114 تا 121 سوره النساء

موضوع: تفسیر قرآن کریم

عنوان: صفحه ۹۷

سوره: النساء

نوع تفسیر: تفسیر نور

 

متن تفسیر:

 

تفسیر آیه ۱۱۴ سوره النساء:

لَا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَیْنَ النَّاسِ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا ﴿۱۱۴﴾
در بسیارى از رازگوییهاى ایشان خیرى نیست مگر کسى که [بدین وسیله] به صدقه یا کار پسندیده یا سازشى میان مردم فرمان دهد و هر کس براى طلب خشنودى خدا چنین کند به زودى او را پاداش بزرگى خواهیم داد (۱۱۴)

نکته ها:

امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از معروف در آیه، قرض الحسنه دادن است.[۱]

امام صادق علیه السلام فرمود: ایجاد خوش بینى و اصلاح ذات البین حتّى با دروغ، عملى پسندیده است.[۲]

۱) کافى، ج ۴، ص ۳۴٫

۲) کافى، ج ۲، ص ۳۴۱٫

 

پیام ها:

۱- نجوا، جز در موارد استثنایى، ناپسند است، چون سبب سوء ظنّ میان مؤمنان مى شود. «لا خیر فى کثیر من نجویهم»

۲- در اظهار نظر، باید منصفانه رفتار کرد. همه ى نجواها را زیر سؤال نبریم. «فى کثیر من نجواهم»

۳- گاهى آشتى دادن میان مردم، ایجاب مى کند که با هر یک از طرفین، مخفیانه گفتگو کنیم. «اصلاح بین الناس»

۴- گاهى امر به معروف یا صدقه ى آشکار، سبب شرمندگى و لجاجت طرف مى شود، باید با نجوا و پنهانى عمل کرد. «اَو معروف»

۵ – اهمیّت آبروى مردم، تا حدّى است که نجواى ناپسند، به خاطر حفظ آن پسندیده مى شود وصدقه و امر به معروف مخفیانه، زشتى نجوا را تحت الشعاع قرار مى دهد. «الا مَن امر بصدقه…»

۶- ارزش کارها به اخلاص است. «ابتغاء مرضات الله»

۷- انجام هر کار خیر پنهانى و محرمانه، نشان اخلاص نیست، شاید خود تظاهر باشد. «و من یفعل ذلک ابتغاء مرضات الله»

۸ – خدمت به جامعه، دعوت به نیکوکارى و همزیستى مسالمت آمیز سبب دریافت اجر عظیم است. «نؤتیه اجراً عظیما»

 

تفسیر آیه ۱۱۵ سوره النساء:

وَمَنْ یُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدَى وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیرًا ﴿۱۱۵﴾
و هر کس پس از آنکه راه هدایت براى او آشکار شد با پیامبر به مخالفت برخیزد و [راهى] غیر راه مؤمنان در پیش گیرد وى را بدانچه روى خود را بدان سو کرده واگذاریم و به دوزخش کشانیم و چه بازگشتگاه بدى است (۱۱۵)

نکته ها:

این آیه درباره ى کسانى است که پس از پذیرش اسلام و رسالت پیامبر، به مخالفتِ آگاهانه با دستورات او مى پردازند و راهِ خود را از راه جماعت مسلمین جدا مى کنند.

«مُشاقّه رسول» یعنى خودت را یک شِقّ و رسول اکرم صلى الله علیه وآله را شِقّ دیگر قرار دهى. به کارشکنى بپردازى و دست به مخالفت آگاهانه همراه با عداوت بزنى.

شقاق و مخالفت با پیامبر خدا انواع مختلفى دارد، مانند: انکار کل دین، ایمان به بعضى و کفر به بعض دیگر، تحریف، توجیه و حیله هاى شرعى.

در روایات آمده است دو نفر براى مسخره کردن، سوسمارى را مخاطب قرار داده و او را با لقب امیرالمومنین خواندند. حضرت على علیه السلام فرمود: «دَعْهما فهو امامهما یوم القیامه» یعنى آن دو استهزا کننده را به حال خود رها کنید که همین سوسمار در قیامت امام آن دو خواهد شد. سپس این جمله را تلاوت فرمود: «نولّه ما تولّى»[۱]

حضرت على علیه السلام در نامه ششم نهج البلاغه مى فرماید: اگر مردم روى شخصى اتّفاق آرا داشتند و او را امام نامیدند رضاى خدا در آن است و اگر کسى با طعن یا بدعت از مدار اطاعت او خارج شد او را برگردانید و اگر برنگشت با او بجنگید که راه مؤمنان را پیروى نکرده است.[۲]

۱) تفسیر نورالثقلین.

۲) فانْ َاجمعوا على رَجل و سَمّوه اماماً کان ذلک للّه رضا فانْ خَرج عن اَمرِهم خارج بِطَعن او بِدعَه رُدّوه الى ما خَرج منه فانْ اَبى قاتلوا على اتّباعه غَیر سبیل المؤمنین ماتولّى». نهج البلاغه نامه ۶٫

 

پیام ها:

۱- علم و شناخت مسئولیّت آور است و کیفر مخالفان پیامبر زمانى است که حقّانیت پیامبر اکرم را فهمیده باشند. «و من یشاقق الرسول من بعد ما تبیّن له… نصله جهنّم»

۲- سیره ى عملى مسلمین به شرطى حجّت است که با سنّت و راه رسول اللَّه مخالفتى نداشته باشد. «من یشاقق الرسول…. یتبع غیر سبیل المؤمنین… نصله جهنّم»

۳- پیامبر اسلام و مؤمنان در یک جبهه قرار دارند و مخالفت با جامعه اسلامى، مخالفت با پیامبر است. «یشاقق الرسول… و یتبع غیر سبیل المؤمنین»

۴- تسلیم بودن در برابر رسول خداوند واجب و مخالفت با او حرام است. «و من یشاقق الرسول»

۵ – تفرقه افکنى در صفوف مسلمین سبب دوزخ است. «یتبع غیر سبیل المؤمنین… نصله جهنّم»

۶- خداوند، کسى را بدون اتمام حجّت به دوزخ نمى برد. «بعد ما تبین له الهدى»

۷- حساب افراد قاصر و مستضعف که صداى حقّ را نمى شنوند، یا قدرت تشخیص ندارند، از حساب افراد آگاه ولجوج، جداست. «بعدماتبیّن له الهدى»

۸ – مقدّمات سقوط انسان، به دست خود اوست. «من یشاقق الرسول … نصله جهنّم»

۹- هر راهى جز راه مؤمنان واقعى، به دوزخ منتهى مى شود. «یتبع غیر سبیل المؤمنین… نصله جهنّم»

۱۰- نتیجه ى مخالفت با رسول خدا و امّت اسلامى، تحت ولایت غیر خدا در آمدن و سقوط در جهنّم است. «نولّه ما تولّى»

۱۱- خداوند، نعمت هاى خود را از منحرفان قطع نمى کند و هر کس را در مسیرى که خودش انتخاب کرده است، یارى مى دهد. «نولّه ما تولى»

 

تفسیر آیه ۱۱۶ سوره النساء:

إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا ﴿۱۱۶﴾
خداوند این را که به او شرک آورده شود نمى ‏آمرزد و فروتر از آن را بر هر که بخواهد مى ‏بخشاید و هر کس به خدا شرک ورزد قطعا دچار گمراهى دور و درازى شده است (۱۱۶)

نکته ها:

این آیه با اندک تفاوتى در آیه ى ۴۸ همین سوره گذشت. آرى، در هدایت و تربیت تکرار لازم است.

تا ریشه ى شرک که یک مرض روحى عمیق است قطع نشود، اخلاق و اعمال صالح سودى ندارد. توبه، درمان شرک است و مشرک باید از مدار شرک بیرون آید تا عفو و رحمت الهى شامل او شود.

این آیه، امیدبخش ترین آیات قرآن است.[۱]

۱) تفسیر أطیب البیان.

 

پیام ها:

۱- مخالفت با رسول خدا و شکستن وحدت مسلمین (که در آیه قبل آمده بود) نوعى شرک است. «و من یشاقق… یشرک به»

۲- شرک، بزرگ ترین گناه نابخشودنى است. «لایغفر ان یشرک به»

۳- انسان باید در حالتى بین بیم و امید نسبت به مغفرت الهى باشد. «لمن یشاء»

۴- شرک، مایه ى گمراهى و دورى از هرگونه کمال است. «ضلالاً بعیداً»

 

تفسیر آیه ۱۱۷ سوره النساء:

إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا وَإِنْ یَدْعُونَ إِلَّا شَیْطَانًا مَرِیدًا ﴿۱۱۷﴾
[مشرکان] به جاى او جز بتهاى مادینه را [به دعا] نمى‏ خوانند و جز شیطان سرکش را نمى‏ خوانند (۱۱۷)

نکته ها:

آیه ى قبل، مشرکان را در ضلالت و گمراهى دانست، این آیه، علّت آن را پرستش بت ها و پیروى از شیطان مى داند.

مراد از معبودانِ مؤنث در آیه «اناثا»، یا بت هایى است که مشرکان نام هاى مؤنث چون لات و مناه و عُزّى بر آنها مى گذاشتند و یا فرشتگان که به عقیده ى مشرکان دختران خدا بودند. شاید هم مراد از «اناث» در آیه، موجود تأثیرپذیر و ضعیف است و لذا صلاحیّت پرستش را ندارد.

 

پیام ها:

۱- معبودهاى غیر الهى، یا ضعیفند یا طیغانگر. «الاّاناثاً… الاّ شیطاناً مریداً»

۲- فرار از معبود حقّ، راهى جز پناه به معبودهاى باطل و شیطان ندارد. «الاّاناثاً… الاّ شیطاناً مریداً»

۳- همه ى راههاى انحرافى، به یک راه – پیروى از شیطان – منتهى مى شود. «ان یدعون الا شیطاناً مریداً»

۴- پرستش هر معبودى جز خداوند در حقیقت شیطان پرستى است. «یدعون من دونه… شیطاناً مریداً»

 

تفسیر آیه ۱۱۸ و ۱۱۹ سوره النساء:

لَعَنَهُ اللَّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِکَ نَصِیبًا مَفْرُوضًا ﴿۱۱۸﴾
خدا لعنتش کند [وقتى که] گفت بى‏ گمان از میان بندگانت نصیبى معین [براى خود] برخواهم گرفت (۱۱۸)
وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِینًا ﴿۱۱۹﴾
و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم کرد و وادارشان مى ‏کنم تا گوشهاى دامها را شکاف دهند و وادارشان مى ‏کنم تا آفریده خدا را دگرگون سازند و[لى] هر کس به جاى خدا شیطان را دوست [خدا] گیرد قطعا دستخوش زیان آشکارى شده است (۱۱۹)

نکته ها:

جمله «لاُمنینّهم» به معناى القاى آرزوهاى پوچ و بیجا است.

شکافتن گوش حیوان، از برنامه هاى خرافى جاهلیّت بود که پس از آن، سوار شدن و ذبح و هر استفاده اى را از آن حیوان حرام مى پنداشتند.

تأکیدهاى بسیار شیطان بر گمراه ساختن مردم، که در این دو آیه آمده، هشدارى بر صاحبان ایمان است.

عبارت «من عبادک نصیباً مفروضاً» را دو گونه مى توان معنا کرد:

الف: بعضى از بندگان را گمراه مى کند.

ب: از هر بنده اى لحظاتى را شیطانى مى کند.

در روایتى مى خوانیم: جمله «فلیغیّرنّ خلق اللّه» تغییر دین خدا را نیز شامل مى شود.[۱]

۱) تفسیر برهان و عیّاشى.

 

پیام ها:

۱- شرک ورزیدن در دام شیطان قرار گرفتن است. «ان یدعون من دونه الاّ اناثا… لاتّخذن من عبادک»

۲- ریشه ى همه ى شقاوت هاى شیطان، ملعون شدن اوست. «لعنه الله»

۳- شیطان، دشمن دیرین انسان است، به هوش باشیم در دام او نیفتیم. «لاتّخذن»

۴- شیطان براى گمراهى انسان، آخرین تلاش خود را مى کند. (تمام آیه ى ۱۱۹)

۵ – شیطان، همه را نمى تواند گمراه کند. «لاتخذن من عبادک»

۶- شیطان، خالقیّت خدا را قبول دارد. «عبادک»

۷- خطر وسوسه ها، جدّى و دائمى است، دشمن خود را بشناسیم. (حرف لام که بر سر تمام افعال آمده است نشانه جدّى بودن خطر است). «لاتخذنّ…»

۸ – شیطان، هر کس را به نحوى گمراه مى کند. بدعت در دین، تغییر در آفرینش. «لامنّینّهم، فلیبتّکنّ، فلیغیّرنّ»

۹- آرزوهاى طولانى از القائات شیطان است. «لأمنّینّهم»

۱۰- شیطان، ابتدا در فکر و روح انسان اثر مى گذارد، سپس او را تسلیم خود مى گرداند. (جمله ى گمراه کردن و آرزوى طولانى ابتدا مطرح شده، سپس فرمان دادن) «لاضلنّهم و لامنینّهم و لامرنّهم»

۱۱- انسان فطرتاً در مسیر حقّ است. کلمه «اضلال» در جایى بکار مى رود که قبلاً مسیر حقّ باشد. «لاضلنّهم»

۱۲- شیطان مردم را به حرام کردن حلال هاى الهى دعوت مى کند. «فلیبتّکنّ اذان الانعام»

۱۳- آرزوها زمینه اطاعت پذیرى از شیطان است. «لاُمنینّهم و لامرنّهم»

۱۴- خرافات، از القائات شیطانى است. «فلیبتّکنّ اذان الانعام»

۱۵- اسلام، اجازه ى بى مصرف ماندن یک حیوان را نمى دهد تا چه رسد به بى مصرف ماندن انسان ها. «فلیبتّکنّ اذان الانعام»

۱۶- تغییر مخلوقات (نظیر زن را به مرد و مرد را به زن تبدیل کردن) کار حرام و شیطانى است. «فلیُغیّرنّ خلق اللَّه»

۱۷- اطاعت از شیطان در حقیقت پذیرش ولایت اوست. «یتّخذ الشیطان ولیّاً»

۱۸- تنها خداوند شایسته ولایت بر انسان است. «و من یتّخذ الشیطان ولیاً من دون اللَّه فقد خسر خسراناً مبیناً»

 

تفسیر آیه ۱۲۰ و ۱۲۱ سوره النساء:

یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۱۲۰﴾
[آرى] شیطان به آنان وعده مى‏ دهد و ایشان را در آرزوها مى‏ افکند و جز فریب به آنان وعده نمى‏ دهد (۱۲۰)
أُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَلَا یَجِدُونَ عَنْهَا مَحِیصًا ﴿۱۲۱﴾
آنان جایگاهشان جهنم است و از آن راه گریزى ندارند (۱۲۱)

نکته ها:

«مَحیص» از «حِیص» به معناى عدول و صرف نظر کردن است.

وقتى آیه ى ۱۳۵ آل عمران در مورد بخشایش گناهان از سوى خداوند نازل شد ابلیس با فریادى یارانش را جمع کرد و گفت: با توبه ى انسان، همه ى زحمات ما ناکام مى شود. هر یک سخنى گفتند. یکى از شیاطین گفت: هر گاه کسى تصمیم به توبه گرفت، او را گرفتار آرزوها و وعده ها مى کنم تا توبه را به تأخیر اندازد. ابلیس راضى شد.[۱]

هم خدا و هم شیطان وعده داده اند، ولى وعده ى الهى راست «و لن یخلف الله وعده»[۲] و وعده هاى شیطان جز دروغ و فریب چیز دیگرى نیست. «و ما یعدهم الشیطان الا غروراً»

نشانه ى وعده هاى شیطان، دعوت به تنگ نظرى و فساد است. در آیه ى دیگر مى خوانیم: «الشیطان یعدکم الفقر و یأمرکم بالفحشاء»[۳]

۱) تفسیر صافى.

۲) حج، ۴۷٫

۳) بقره، ۲۶۸٫

 

پیام  ها:

۱- دلبستگى به آرزوها، افتادن در دام فریب شیطان است. «یعدهم و یمنّیهم»

۲- آنان که به دیگران – حتّى به کودکان – وعده ى دروغ مى دهند، کارى شیطانى مى کنند. «و ما یعدهم…»

۳- دوزخ، براى گروهى جایگاه ابدى و خلود است. «مأواهم جهنّم و…»

۴- تهدید به کیفر، یکى از شیوه هاى جلوگیرى از فساد است. «مأواهم جهنّم»

۵ – از همه ى ناگوارى هاى دنیا مى توان گریخت، ولى از عذاب آخرت هرگز! «لا یجدون عنها محیصاً»

۶- در آخرت، برگشت امکان ندارد، پس تا از دنیا نرفته ایم از بدى ها برگردیم. «لایجدون…»

 

مشاهده متن و صوت کامل صفحه ۹۷ قرآن کریم

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
نظرات و ارسال نظر