سبز قامتچهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

حاج حیدر خمسه - روضه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

حاج حیدر خمسه – روضه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام

حاج حیدر خمسه - روضه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام

مداح: حاج حیدر خمسه

عنوان: امام کاظم علیه السلام

سبک: شعر خوانی

روضه همراه با متن

 

متن روضه

روضه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام

حاج حیدر خمسه

 

بند اول

 

از طعنه های دشمن نادان، چه میکشید

بین کویر حضرت باران، چه میکشید

آه، با پیکرش، چه کرده تب تازیانه ها

بزار روضه رو بیارم یکم، دم دستی تر همه متوجه بشن، ماه رجب و شعبان روضه مستحب گرفتی یا نه، هر کی از راه میرسه میبینه روضه ای ،ببین ماه رمضون همه روزه اند، اما تو ماه رجب و شعبان ، تا میبینن میگن فلانی روزه است کار بهت نمیگن، چرا؟ روزه ست، یا رفقا دور هم یهو میگه جان من شب افطارتو بیا، بابا روزه دار رو نمیزنن، به روزه دار دشنام، به روزه دار، به ناموسش توهین نمیکنن، در محضر علما مقتل میارم براتون، اِنقدر به مادر توهین…، هی آقا داد میزد میزنی بزن، مارو از زدن نترسون، من عمه مون خانومیه که، هر کی از راه رسید، زدتش، من پسر اون مادریم، که تو کوچه، به دیوار زدنش، آآآه، انقدر بی ادبی نکن، أنا بنُ فاطمه، بزار معطلت نکنم

گرچه در خاک رفت پیکر تو

(سه تا بیت بخونم اگه طاقت آوردی یا علی)

گرچه در خاک رفت، پیکر تو

دیگر از تن، جدا نشد، سرِ تو

(بزار تیر خلاصو بزنم، غیرتی ها)

آقا ظلم برعترتت رسید، ولی

(سادات) به اسیری نرفت، خواهر تو

بزارید براتون روضه بخوانم، الان بالا منبر فرمودند، پای آقا رو اینقدر با غول و زنجیر زدن، ساییده شد، اما بچه ها، مقتلو بخونید، اینقدر تو مسیر کاروان کربلا بدنو گذاشتن، اینقدر گل ریختن، تاریخ آورده هفتا کفن براش آوردن، آخ این کفن از اون بهتر، اما من یه آقایی رو سراغ دارم، آقازادش دست به کمر اومد، رفت تو گودال، سرشو آورد بالا بنی اسد، حصیر بیارید، بوریا، بدن جمع نمیشد، ای وای،( بزنم تیر خلاصو یا نه)، وقتی بدنو تو خاک قرار داد، دیدن بیرون نمیاد، یکی از اون جمعیت صدا زد آقا، از جد شما شنیدیم خوب نیست، قبر باز بمونه، میت تو قبره چرا بیرون نمیای، صدا زد آری، اما اون برا بدنیه که سر داره، شما بگید من با این بدن بی سر چه کنم، خم شد، یه کُپه خاک درست کرد، رگ ها رو روخاک، اومد بیرون با انگشتش یه چیزی نوشت، آخ، هذا قبرٌ حُسین بنِ علی، (اینجاش میسوزونه)، الذی قتلوه عطشانا، غریب گیر آوردنت (بگم یا نه)

غریب گیر آوردنت

جلو زنا میزدنت

(اون عقبی ها میشنون یا نه)

با نیزه زن، میزدنت

(من جرات ندارم بگم)

رو خاک ها میکشیدنت

حسیـــــــــــن

به این پست امتیاز دهید.
Likes6Dislikes5
دانلود باکس
مشاهده با QR کد
کد پخش آنلاین این آهنگ برای وبلاگ و سایت شما
نظرات و ارسال نظر