سبز قامتچهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

محمود کریمی - کسی که از دو لبش کوثر آب می نوشد / کسی که باده به نامش شراب می نوشد

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

حاج محمود کریمی – کسی که از دو لبش کوثر آب می نوشد / کسی که باده به نامش شراب می نوشد

حاج محمود کریمی - کسی که از دو لبش کوثر آب می نوشد / کسی که باده به نامش شراب می نوشد

مداح: حاج محمود کریمی

عنوان: امام حسین علیه السلام

سبک: شعر خوانی

روضه همراه با متن

 

متن مداحی

حاج محمود کریمی

کسی که از دو لبش کوثر آب می نوشد / کسی که باده به نامش شراب می نوشد

 

بند اول

 

کسی که از دو لبش کوثر آب می نوشد

کسی که باده به نامش شراب می نوشد

 

کسی که از قدمش سلسبیل سیراب است

کسی که از دم قدسیش نیل سیراب است

 

همان کسی که چکید آبشار از مشتش

همان که داد به دریا حیات انگشتش

 

کسی که صاحب آب است و جده اش زهرا

کسی که تشنه لبخند او بود سقا

 

کسی که از غم او کائنات لبریز است

همان که از کرم او فرات لبریز است

 

به آه تشنگیش هیچ کس جواب نداد

کسی به حنجر خشکش دو قطره آب نداد

 

عطش گرفت لبش را که گفته شیر مکید

به جای شیر در آنجا سه شعبه تیر مکید

 

وحوش و طیر بیابان درنده ها سیراب

عزیز فاطمه لب تشنه، اسب ها سیراب

 

جه کرد آب لب کوفیان خنک میشد

کبود شد لب اصغر، سنان خنک میشد

 

بس است حرمله قلب رباب می لرزد

بگو که این سر کوچک چقدر می ارزد

 

صدای حرمله آتش به عمق جان میزد

عروس فاطمه را با ته کمان میزد

 

مشاهده سایر مداحی های حاج محمود کریمی 

 

سبز قامت شما را به خواندن یک مطلب کوتاه دعوت می کند:

 

وقایع روز هفتم مـحــرم

در روز هفتم محرم عبیدالله بن زیاد ضمن نامه‌ای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین علیه‌السلام و یاران و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد.

 

عمر بن سعد نیز بدون فاصله عمرو بن حجاج را با پانصد سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین علیه‌السلام و یارانش به آب شدند.

 

در این روز مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی که از قبیله بجیله بود فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید بخدا سوگند که قطره‌ای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!

 

امام علیه‌السلام فرمودند:

خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده.

 

حمید بن مسلم خبرنگار کربلا می‌‏گوید:

به خدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست دیدم که عبدالله بن حصین آنقدر آب می‌‏آشامید تا شکمش بالا می‌آمد و آن را بالا می‌آورد و باز فریاد می‌زد: العطش!

باز آب می‌خورد ولی سیراب نمی‌شد!

چنین بود تا به هلاکت رسید

 

 منابع:

الانساب الاشراف، جلد۳،صفحه۱۸۰

ارشاد شیخ مفید، جلد۲،صفحه۸۶

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
دانلود باکس
مشاهده با QR کد
کد پخش آنلاین این آهنگ برای وبلاگ و سایت شما
نظرات و ارسال نظر