سبز قامتیکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

حیدر خمسه - روضه حضرت زهرا علیها السلام - متن و صوت روضه

سخن دوست :تو ته گودال رفتی و من شدم بالا نشین / از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین

روضه حضرت زهرا علیها السلام – حاج حیدر خمسه

روضه حضرت زهرا علیها السلام - حاج حیدر خمسه

موضوع: روضه همراه با متن

عنوان: حضرت زهرا علیها السلام

مداح: حاج حیدر خمسه

 

متن روضه 

روضه حضرت زهرا علیها السلام

حاج حیدر خمسه

 

بند اول

 

تو بدین همه لطافت،که زحور دل ربودی

ز چه بر منه سیه رو ، در دوستی گشودی

 

اصلا من به تو نمیخورم … مگه قحطی نوکر اومده … بعضیا هویٰ برشون داشته ، فکر میکنن چه خبره … بعضیا فکر میکنن کاری کردن … تا ابد هم بیای ، بدهیاتو صاف نکردی … هممون این شبا حالمون مساعد نیست … عزاداریم … اصلا امشب اگر کسی مریض نشده باشه حرف توشه …

 

آه … چندتا بچه میشناسم از دیشب صداشون گرفته … تا حالا شده دهنتو بگیری داد بزنی؟! … تا حالا شده جیغ بزنی، صداشو کسی نشنوه ؟! … اینقدر زینب دیشب جیغ زد اما صداشو کسی نشنید … لذا اینجا دوره شو دید ، کربلا نگاه میکرد ، گریه میکرد … آه اگه جیغ میزد بچه ها میمردن … لذا با نگاهش (نالهٔ بدون شیون سکته میکنی) …

 

ز ازل مرا ارادت،به تو بود از سعادت

چو سرشته شد گِل من،تو دل مرا ربودی

به کسی اسیر بودم،که وِرا ندیده بودم

همه‌ی زنان شهر رو جمع کرد زلیخا … میخواست فخر کنه ، یه توجیه برا کارش بیاره … بگه اگه من دل دادم ، همه دل میدن … به محض این که یوسف وارد شد( بخونید تاریخ و روایات رو ) … روایت داره تمام زنان دستشونو بریدند با دیدن یوسف … اون هوسه …

*

بیایید مادران مارو ببینید … یه یوسف زهرا داره … ندیدنش … برای این یوسف گریبان میدرند …

به اون یوسف مینازند !!! … بیان مادرای مارو ببینند ، اینقدر برای یوسف زهرا لطمه زدند …

بعد میگی یوسف رو دیدی؟ میگه نه … بوی حرمش میاد … این جالبه ، این قشنگه … هرجایی رتبه ای توی نوکری پیدا میکنی ، یه بزرگ و راه رفته میاد تا میبینه حالت رو ، میگه از مادرته … بعد میری ته و توی قضیه رو درمیاری میبینی آره ! … اینقدر توی سرما توی بغلش توی تکیه ها نشسته … گریه کرده شیر داده …*

 

آقاجان …

 

زازل مرا ارادت ، به تو بوده از سعادت

چو سرشته شد گِل من،تو دل مرا ربودی

امشب دم دریا مراقب باشید ! … یه خرده مؤدب وایسید … آخه ختم مادر ، پسر میاد … مگه میشه پسر برای مادر نیاد! … چطور مادر برای پسر بره … چطور مادر ، پابرهنه بشه … پسر هم میاد … دم در وایساده …

ما دیدیم مدینه برا مادرت ختم نگرفتن … برا مادرت یه ختم گرفتیم. … ما رسم داریم،صاحب عزا دم در وایمیسته … خدا سلامتی بهت بده آقا …

که به روزگار بودم،من حقیر و خوار بودم

 

*

(پرچم فاطمیه ، کمرو میشکنه … یه سؤالی از ملازم آیت الله وحید خراسانی پرسیدم … گفتم توی مردم و عوام پیچیده … یه شعری رو منتسب به آقای وحید میدونند … که کلمه ی سگ به کار برده و گفته من سگ این آستانه ام …

گفت بله ، این برای حضرت آیت الله وحید هست … گفت آقا اعتقادش اینه ، که سگ رو صاحبش میزنه ، سگ نمیره …)

 

اینو من دیدم ، شما هم دیدید … یه وقت یه خطایی سگ میکنه ، صاحبش با چوب میزنش … هی میره دور میزنه میاد دوباره پوزه شو میکشه … اگه بیرونش هم کنه دم در وایمیسته …

اما به ما یه کم چپ نگاه کنه ، میریم … چندبار رفتیم؟! …*

 

من به روزگار بودم،من حقیر و خوار بودم

تو به عزتم فزودی،تو مرا عزیز کردی

 

اباصالح …

بابات شده خونه نشین (کاش جون بدیم با این حرف)

 

اباصالح … (سادات گوششونو بگیرن)

مادر تو خورده زمین ( انگار بدجور هم خورد زمین)

به این پست امتیاز دهید.
Likes0Dislikes0
دانلود باکس
مشاهده با QR کد
کد پخش آنلاین این آهنگ برای وبلاگ و سایت شما
نظرات و ارسال نظر